ضرورت فدرالیسم برای ایران
سخنرانی رحیم شهبازی در سمینار «ایران ناشناخته» چهارشنبه، 26 اکتبر 2005، موسسه American Enterprise Institute ترجمه از آیمان آراز مایلم تا مراتب قدردانی خویش را از آقای دکتر مایکل لدین (Michael Ledeen) و انستیتو آمریکن اینترپرایز بخاطر برگزاری این میزگرد و ایجاد فرصت برای بیان رنجهای اقوام ایرانی ابراز نمایم. در 21 سپتامبر 2005 و همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در ایران، مهران رحیمی کودک شش ساله و دانش آموز سال اول ابتدائی در شهر قوشاچای (آذربایجان غربی)، از معلم خویش میپرسد که چرا به جای زبان فارسی، به زبان مادری وی - تورکی آذربایجانی – تدریس نمیکند؟ در پی این سوال، مهران با تنبیه بدنی معلم خویش روبرو میشود. معلم پس از تنبیه بدنی، او را جهت تنبیه بیشتر به دفتر مدرسه معرفی میکند. در اثر این تنبیهات، تمام بدن این کودک معصوم کبود میشود. من به نوبه خودم با مهران احساس همدردی میکنم، چرا که مهران کودکی بیش نیست! این سوال برای هر وجدان آگاه مطرح میشود که آیا باید به خاطر صحبت به زبان مادری در محیط مدرسه تنبیه شد؟ میتوان از تجربیات کشورهای همسایه ایران نظیر عراق و افغانستان درس گرفت. این کشورها نیز مثل ایران چند زبانه و چند قومی هستند، لکن در ایران اقلیت فارس حکومت را در دست دارد. آقای موریس کاپیتورن- نماینده ویژه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد – در سخنرانی خود در نشست پنجاه و هشتم این کمیسیون به تاریخ 16 آوریل 2002 در ژنو، به صراحت بیان کرد که آذربایجانیهای ایران بزرگترین گروه قومی در ایران بوده و جمعیتی نزدیک به 30 میلیون نفر را شامل میشوند. آقای کاپیتورن از موارد متعدد نقض حقوق بشر در مورد آذربایجانیهای ایران خبر داد. در 80 سال اخیر، اقوام ایرانی (به جز فارسها) تحت تاثیر سیاست آسیمیلاسیون اعمال شده از سوی دولت مرکزی ایران بوده اند. خاتمی، رئیس جمهور قبلی ایران نظریه گفتگوی تمدنها را ارائه کرد، در حالیکه در مورد لزوم توقف نسل کشی فرهنگی سیستماتیک اقوام ایرانی (تورکهای آذربایجان، کردها، تورکمنها و بلوچها) حرفی به زبان نیاورد. نظریه وی نخست میبایست در داخل ایران اجرا میشد، لکن خاتمی در پاسخ به لزوم شروع طرح گفتگوی تمدنها از درون ایران و مابین اقوام ایرانی، گفت که هیچ قومی به غیر از فارسها در ایران وجود ندارد؛ تمامی مردم ایران از نژاد اصیل آریائی؟ بوده و زبان آنها فارسی است!! سرزمین آذربایجان در طول تاریخ همواره محل تعامل تمدنهای مختلف و زندگی مسالمت آمیز بین اقوام و مذاهب مختلف بوده است. امروزه در برخی شهرهای آذربایجان از قبیل تبریز و اورمیه گروههای اقلیت قومی کرد، مسیحی، یهودی، بهائی و اهل سنت به طور مسالمت آمیز با تورکهای آذربایجان زندگی میکنند. در 20 سال گذشته، تورکهای آذربایجان با سرخوردگی از تبلیغات مذهبی رادیو تلویزیون ایران، به تماشای کانالهای ماهوره ای تورکیه متمایل شده اند. برنامه های این کانالها نشانگر گامهای بلند تورکیه به سوی دموکراسی و مدرنیزاسیون میباشند. بسیاری از آذربایجانیان، سیستم حکومتی فدرال و خودمختاری آذربایجان در محدوده ایران را مناسب آینده این منطقه میدانند. در حال حاضر، 25 کانال ماهواره ای فارسی زبان از کالیفرنیا اقدام به پخش برنامه میکنند؛ در حالیکه هیچ یک از آنها کمترین توجهی به حقوق ابتدائی و انسانی اقوام ایرانی (غیر فارس) ندارند و وجود این اقوام را در ایران نفی میکنند. آنان حتی یک برنامه یک ساعته برای 30 میلیون آذربایجانی، 8 میلیون کرد، 5 میلیون عرب و 3 میلیون بلوچ و 3 میلیون تورکمن اختصاص نمیدهند. در جریان اعتراضات قومی اعراب اهوازی در ماه آوریل علیه سیاست های دولت مرکزی، کانال تلویزیونی سلطنت طلب آپادانا (از کالیفرنیا)، وقوع این ناآرامی را به نیروهای آمریکائی نسبت داد! از همین مورد میتوان دریافت که هر وقت سخن از حقوق اقوام ایرانی به میان می آید، گروههای اپوزیسیون ایرانی موضعی مشابه موضع دولت نژادپرست و تروریست جمهوری اسلامی اتخاذ میکنند. حال باید پرسید که چرا با اینکه رهبر ایران تورک آذربایجانی است، آذربایجانیان در معرض آسیمیلاسیون و تبعیض قرار میگیرند؟ آذربایجانیان بسیاری در گذشته و حال در شکل گیری و استحکام نظام مشارکت داشته اند و به هر حال این یک واقعیت غیر قابل انکار است. علیرغم این وضعیت، آذربایجانیها برای احقاق حقوق خویش و مبارزه با سیاستهای شووینیستی و نژادپرستانه دولت مرکزی ایران هیچگاه به مبارزه مسلحانه روی نیاورده اند. آنان «عمو تام» ما هستند، با تمام سیاستهائی که بر آذربایجان اعمال شد. اکثریت آذربایجانیها به تاریخ، میراث فرهنگی و زبان متمایز خویش افتخار میکنند. ما آذربایجانیهای ایران، هیچگونه دشمنی و خصومتی با قوم فارس یا هیچ قوم دیگری نداریم؛ بلکه مخالف سیاستهای شووینیستی و نژادپرستانه ای هستیم که طی هشتاد سال گذشته توسط دولتهای مختلف بر ملت ما تحمیل شده است. نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که گروههای اپوزیسیون، با مخالفت با سیستم فدرالی - که بلافاصله پس از انقلاب سال 1979 توسط نخبگان، روشنفکران و گروههای سیاسی آذربایجانی، کرد و عرب پیشنهاد شده است- به طور غیرمستقیم دولت جمهوری اسلامی را تقویت میکنند. در عین حال، ناسیونالیستهای فارس، چپگرایان و اسلامگرایان از سیستم حکومتی متمرکز و ملی حمایت میکنند. این گروهها نه پایگاهی در بین مردم و نه قدرت براندازی حکومت ایران را دارند، بااین حال با مخالفت با سیستم فدرالی به حفظ و تقویت دولت ایران کمک میکنند. در پایان علاقه مندم این نکته را خاطرنشان سازم که امواج دموکراسی و حقوق بشر از همسایگان ما- افغانستان و عراق- به سوی ایران وزیدن گرفته است. خط مشی پریزیدنت بوش برای توسعه دموکراسی و طرح خاورمیانه بزرگ، موجب امیدواری اقوام ایرانی به آینده شده است. فدرالیسم، بر اساس تجربه تاریخی مدرن، بهترین گزینه برای آینده سیاسی ایران است. تنها از این طریق میتوان افراط گرائی و خطر انرژی هسته ای را از ایران زدود. همچنانکه اقلیت اعراب سنی عراقی مخالف سیستم فدرال هستند، گروههای اپوزیسیون فارس از قبیل سلطنت طلبها، مذهبیها، چپگرایان، ناسیونالیستها و مونارشیستها نیز به شدت با مخالف ایجاد سیستم فدرالی در ایران هستند. در راه ایجاد سیستم فدرالی در ایران، میتوان دو مانع عمده را متصور شد: اول، دولت مرکزی جمهوری اسلامی ایران و دوم، گروههای اپوزیسیون خارج از کشور. هر دوی اینان وجود اقوام مختلف در ایران را نفی میکنند. به طور خلاصه، ایران کشوری کثیرالمله است. تعیین آینده این کشور بر دوش تمام گروههای ملی تشکیل دهنده آن قرار دارد. بیم آن دارم که نادیده گرفتن این حقیقت و فراموش کردن 230 سال تجربه تاریخی موفق و دموکراتیک فدرالیسم، منجر به بروز خشونت و بالکانیزه شدن منطقه گردد. لینک فایل ویدئویی:
http://app2.capitalreach.com/esp1204/servlet/tc?cn=aei&c=10162&s=20271&e=3742&&espmt=2 وب سایت موسسه: www.AEI.org
پیوست: آشنائی با رحیم شهبازی رحیم شهبازی اولین شبکه خبری آذربایجان راه اندازی کرده و در ایجاد بسیاری از وب سایتهای مرتبط با آذربایجان شمالی و جنوبی مشارکت داشته است. در سال 1995، وی به عنوان همکار فنی جامعه فرهنگی آذربایجانی- آمریکائی (AACS) شروع به کار کرد. در 1997، وی در تاسیس جامعه آذربایجانی آمریکای شمالی مشارکت نمود و در هشت سال گذشته سمت معاون رئیس این تشکل را بر عهده داشته است. آشنائی با مایکل لدین لدین، متخصص در امور سیاست خارجی آمریکاست. دایره تحقیقاتی وی دربرگیرنده تروریسم دولتی، ایران و خاورمیانه، اروپا (ایتالیا)، روابط چین- امریکا، اطلاعات، و آفریقا (موزامبیک، آفریقای جنوبی و زیمباوه) میباشد. مشاور اسبق شورای امنیت ملی، دولت آمریکا و وزارت دفاع بوده است. همچنین درباره رهبری و کاربرد قدرت نیز نوشته هائی دارد. آخرین کتاب وی The War against the Terror Masters نام دارد. برخی از تجارب کاری وی: - مشاور کمیسیون چین- امریکا، 2003-2001 - مشاور شورای امنیت ملی، دولت آمریکا و وزارت دفاع، 1986-1982 - عضو ارشد مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک (CSIS)، 1986-1982 - مشاور عالی امنیت ملی، 1982-1981 - عضو هیئت علمی مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک دانشگاه جرج تاون، 1981-1977 و... تحصیلات: - دکترای تاریخ و فلسفه از دانشگاه ویسکانسین - فوق لیسانس تاریخ و فلسفه از دانشگاه ویسکانسین - لیسانس از کالج پومونا
http://app2.capitalreach.com/esp1204/servlet/tc?cn=aei&c=10162&s=20271&e=3742&&espmt=2 وب سایت موسسه: www.AEI.org
پیوست: آشنائی با رحیم شهبازی رحیم شهبازی اولین شبکه خبری آذربایجان راه اندازی کرده و در ایجاد بسیاری از وب سایتهای مرتبط با آذربایجان شمالی و جنوبی مشارکت داشته است. در سال 1995، وی به عنوان همکار فنی جامعه فرهنگی آذربایجانی- آمریکائی (AACS) شروع به کار کرد. در 1997، وی در تاسیس جامعه آذربایجانی آمریکای شمالی مشارکت نمود و در هشت سال گذشته سمت معاون رئیس این تشکل را بر عهده داشته است. آشنائی با مایکل لدین لدین، متخصص در امور سیاست خارجی آمریکاست. دایره تحقیقاتی وی دربرگیرنده تروریسم دولتی، ایران و خاورمیانه، اروپا (ایتالیا)، روابط چین- امریکا، اطلاعات، و آفریقا (موزامبیک، آفریقای جنوبی و زیمباوه) میباشد. مشاور اسبق شورای امنیت ملی، دولت آمریکا و وزارت دفاع بوده است. همچنین درباره رهبری و کاربرد قدرت نیز نوشته هائی دارد. آخرین کتاب وی The War against the Terror Masters نام دارد. برخی از تجارب کاری وی: - مشاور کمیسیون چین- امریکا، 2003-2001 - مشاور شورای امنیت ملی، دولت آمریکا و وزارت دفاع، 1986-1982 - عضو ارشد مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک (CSIS)، 1986-1982 - مشاور عالی امنیت ملی، 1982-1981 - عضو هیئت علمی مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک دانشگاه جرج تاون، 1981-1977 و... تحصیلات: - دکترای تاریخ و فلسفه از دانشگاه ویسکانسین - فوق لیسانس تاریخ و فلسفه از دانشگاه ویسکانسین - لیسانس از کالج پومونا
<< Home