اکبربگٹی، بزرگ مرد تاریخ معاصربلوچستان، جاودانه شد
اکبربگٹی يکی از رهبران جنبش ملی بلوچستان شرقی، روز٢٦ اگست ٢٠٠٦ توسط ارتش ضد مردمی پاکستان ترور شد. اين خبر بوسيله محمد علی درانی وزير اطلاعات آن کشور در اختيار رسانه های گروهی قرارگرفت.
نواب اکبر بگٹی پسرمحراب خان و نوه شهبازخان بگٹی است که بتاريخ ۱۲جولای ۱۹۲۷ در منطقه " ڈیرہ بگٹی" چشم به عرصه حيات گشود. وی تحصيلات خويش را درکالج شهر لاهور بپايان رسانيد و درسال ۱۹۴۶رسماً بعنوان نوزدهمين سردار، مسئوليت قبيله ٢٥٠٠٠٠ نفری بگٹی را برعهده گرفت.
آقای بگٹی در طول حيات خود مسئوليتهای دولتی گوناگونی را عهده دار بوده است. او درسال ۱۹۵۸ به عنوان نماينده وارد پارلمان پاکستان گشت و سپس درکابينه فيروزخان وزير شد. درسال ۱۹۶۰ و بدليل حمايتش ازحقوق ملل تحت ستم و عضويت در حزب " نيشنل عوامی پارٹی"، بدستور ژنرال ايوب خان دستگير و مدتی را در زندان گذرانيد. زمانيکه عطاالله مينگل نخست وزير بلوچستان شد، اختلافاتی در رهبريت "نيپ" بوجود آمد که نهايتاً کناره گيری اکبربگٹی از حزب ياد شده را باعث گردید.
با انحلال حکومت خودمختار بلوچستان توسط ذولفقارعلی بھٹو در سال ۱۹۷۳، نواب اکبربگتی به عنوان استاندار بلوچستان برگزيده شد و با گذشت مدتی نه چندان طولانی و پس از بروز اختلافاتی با بھٹو از سمت خود کناره گرفت.
وی در انتخابات ايالتی بلوچستان که درسال ۱۹۸۸ برگزار شد، شرکت نمود و به پارلمان راه يافت و کمی پس ازآن بعنوان نخست وزير ايالت بلوچستان منتخب گشت. پارلمان بلوچستان در اگست ۱۹۹۰ توسط بينظيربھٹو منحل شد۔
حزب" جمهوری وطن پارٹی" در سال ۱۹۹۰ توسط اکبربگٹی پايه ريزی گشت و درانتخابات پارلمانی سراسری پاکستان که در سال ۱۹۹۳ برگزار گردید، بعنوان نماينده منطقه خويش به پارلمان آن کشور راه يافت.
اکبربگٹی اینبار بدرستی دريافت که حکومتگران نظامی پاکستان هرگز خواهان رفاه و آسايش ملت ستمديده بلوچ نبوده و حاضر نيستند برابری ملی را در پاکستان بپذيرند، بلکه بهر طريق ممکن تلاش ميورزند تا منابع طبيعی بلوچستان را چپاول و غارت کنند، بدون آنکه ملت بلوچ نقش و سهمی درآنها داشته باشد.
برپایه چنین دیدگاهی بود که وی مایوس از مبارزه پارلمانی در دیکتاتوری نظامی پاکستان، روش مبارزاتی دیگر یعنی مبارزه مسلحانه بر علیه دشمنان قسم خورده ملت بلوچ را برگزید. نواب اکبربگٹی با وجود کهولت سنی، مرعوب تهدیدات و عوامفریبیهای ژنرال مشرف این فاشیست خونخوار نظامی که بر اریکه قدرت پاکستان تکیه زده است، نشد و قهرمانانه خواسته ها و آرمانهای ملت محرومش را پاس داشت.
اکبر و یارانش با شهادت افتخارآفرین خویش، ثابت کردند که در راستای منافع ملی بلوچ و بلوچستان با هیچ کس و هیچ نیروئی سازش نخواهند کرد. دشمنان مردم بلوچ باید بدانند تا زمانیکه ملت بلوچ قهرمانانی همانند اکبربگٹی، خیربخش مری، عطاالله مینگل و... داشته باشد، سر سوزنی از حقوق ملی خود نخواهد گذشت. شورشی که پس از این جنایت هولناک در سراسر بلوچستان بر پاشده، گواه بر این مدعاست که مبارزین بلوچ اجازه نخواهند داد تا اسلحه اکبربگٹی و همرزمانش برزمین بیفتد....
بلوچستان که حدود نیمی از خاک پاکستان را تشکيل ميدهد، درسال ۱۹۴۸، زمانيکه هندوستان استقلال خويش را باز يافت و نيروهای انگليسی ناچار به ترک شبه قاره هند شدند، با زور و تزویر به کشور جدیدالتاسیس موسوم به پاکستان الحاق گشت. حکومت مرکزی که پنجاب را نمایندگی میکند، از همان آغاز برخوردی تحقیرآمیز نسبت به ملت بلوچ و حقوق ملی اش داشت.
سرزمین بلوچستان که مالامال از معادن زیر زمینی از جمله گاز، نفت، طلا و... است، از اهمیت ویژه ای برای حکام پاکستانی برخوردار میباشد. آنها هست و نیست بلوچستان را چپاول میکنند، بدون اینکه نسبت به مردم بلوچ احساس مسئولیت کنند و در راستای پیشرفت و ترقی منطقه گامی بردارند. بلوچستان کماکان عقب مانده ترین ایالت پاکستان محسوب میگردد و با وجود جمعیت قلیل بلوچستان نسبت به دیگر ایالات، درصد بیکاری بیداد میکند و بلوچها ناچار به مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر هستند.
مشرف که مهاجری هندی تبار میباشد و هم اینک به شمشیر بران سیستم پنجاب مبدل گشته است، میکوشد تا با عملی ساختن طرحهائی در بندر گوادر و... جمعیت بیکار و بی سرپناه پنجاب را به بلوچستان کوچ داده و رفته رفته بلوچها را در سرزمین آبا و اجدادیش در اقلیت قرار دهند و این همان سیاست استعمارگران کهن است که در عصر حاضر و بوسیله مزدوری بیگانه در بلوچستان در حال پیاده شدن میباشد.
آنها حرف اتحاد ملل ساکن پاکستان را بمیان میکشند، بدون آنکه به آن باور داشته باشند. حکام نظامی و در راس آنها ژنرال مشرف، سیاسی بودن و احترام به حقوق ملل دیگر را با شارلاتان بازیهای نظامی و زور سرنیزه اشتباه گرفته و میخواهند به هر نحو ممکن بر منابع طبیعی بلوچستان کنترل داشته باشند. آنها به بلوچستان احتیاج دارند نه ملت بلوچ. آرزوئی که با همت شیر مردانی همانند اکبر بگٹی ھا و... به سادگی عملی نخواهد شد.
کیچی بلوچ
2006-09-02
نواب اکبر بگٹی پسرمحراب خان و نوه شهبازخان بگٹی است که بتاريخ ۱۲جولای ۱۹۲۷ در منطقه " ڈیرہ بگٹی" چشم به عرصه حيات گشود. وی تحصيلات خويش را درکالج شهر لاهور بپايان رسانيد و درسال ۱۹۴۶رسماً بعنوان نوزدهمين سردار، مسئوليت قبيله ٢٥٠٠٠٠ نفری بگٹی را برعهده گرفت.
آقای بگٹی در طول حيات خود مسئوليتهای دولتی گوناگونی را عهده دار بوده است. او درسال ۱۹۵۸ به عنوان نماينده وارد پارلمان پاکستان گشت و سپس درکابينه فيروزخان وزير شد. درسال ۱۹۶۰ و بدليل حمايتش ازحقوق ملل تحت ستم و عضويت در حزب " نيشنل عوامی پارٹی"، بدستور ژنرال ايوب خان دستگير و مدتی را در زندان گذرانيد. زمانيکه عطاالله مينگل نخست وزير بلوچستان شد، اختلافاتی در رهبريت "نيپ" بوجود آمد که نهايتاً کناره گيری اکبربگٹی از حزب ياد شده را باعث گردید.
با انحلال حکومت خودمختار بلوچستان توسط ذولفقارعلی بھٹو در سال ۱۹۷۳، نواب اکبربگتی به عنوان استاندار بلوچستان برگزيده شد و با گذشت مدتی نه چندان طولانی و پس از بروز اختلافاتی با بھٹو از سمت خود کناره گرفت.
وی در انتخابات ايالتی بلوچستان که درسال ۱۹۸۸ برگزار شد، شرکت نمود و به پارلمان راه يافت و کمی پس ازآن بعنوان نخست وزير ايالت بلوچستان منتخب گشت. پارلمان بلوچستان در اگست ۱۹۹۰ توسط بينظيربھٹو منحل شد۔
حزب" جمهوری وطن پارٹی" در سال ۱۹۹۰ توسط اکبربگٹی پايه ريزی گشت و درانتخابات پارلمانی سراسری پاکستان که در سال ۱۹۹۳ برگزار گردید، بعنوان نماينده منطقه خويش به پارلمان آن کشور راه يافت.
اکبربگٹی اینبار بدرستی دريافت که حکومتگران نظامی پاکستان هرگز خواهان رفاه و آسايش ملت ستمديده بلوچ نبوده و حاضر نيستند برابری ملی را در پاکستان بپذيرند، بلکه بهر طريق ممکن تلاش ميورزند تا منابع طبيعی بلوچستان را چپاول و غارت کنند، بدون آنکه ملت بلوچ نقش و سهمی درآنها داشته باشد.
برپایه چنین دیدگاهی بود که وی مایوس از مبارزه پارلمانی در دیکتاتوری نظامی پاکستان، روش مبارزاتی دیگر یعنی مبارزه مسلحانه بر علیه دشمنان قسم خورده ملت بلوچ را برگزید. نواب اکبربگٹی با وجود کهولت سنی، مرعوب تهدیدات و عوامفریبیهای ژنرال مشرف این فاشیست خونخوار نظامی که بر اریکه قدرت پاکستان تکیه زده است، نشد و قهرمانانه خواسته ها و آرمانهای ملت محرومش را پاس داشت.
اکبر و یارانش با شهادت افتخارآفرین خویش، ثابت کردند که در راستای منافع ملی بلوچ و بلوچستان با هیچ کس و هیچ نیروئی سازش نخواهند کرد. دشمنان مردم بلوچ باید بدانند تا زمانیکه ملت بلوچ قهرمانانی همانند اکبربگٹی، خیربخش مری، عطاالله مینگل و... داشته باشد، سر سوزنی از حقوق ملی خود نخواهد گذشت. شورشی که پس از این جنایت هولناک در سراسر بلوچستان بر پاشده، گواه بر این مدعاست که مبارزین بلوچ اجازه نخواهند داد تا اسلحه اکبربگٹی و همرزمانش برزمین بیفتد....
بلوچستان که حدود نیمی از خاک پاکستان را تشکيل ميدهد، درسال ۱۹۴۸، زمانيکه هندوستان استقلال خويش را باز يافت و نيروهای انگليسی ناچار به ترک شبه قاره هند شدند، با زور و تزویر به کشور جدیدالتاسیس موسوم به پاکستان الحاق گشت. حکومت مرکزی که پنجاب را نمایندگی میکند، از همان آغاز برخوردی تحقیرآمیز نسبت به ملت بلوچ و حقوق ملی اش داشت.
سرزمین بلوچستان که مالامال از معادن زیر زمینی از جمله گاز، نفت، طلا و... است، از اهمیت ویژه ای برای حکام پاکستانی برخوردار میباشد. آنها هست و نیست بلوچستان را چپاول میکنند، بدون اینکه نسبت به مردم بلوچ احساس مسئولیت کنند و در راستای پیشرفت و ترقی منطقه گامی بردارند. بلوچستان کماکان عقب مانده ترین ایالت پاکستان محسوب میگردد و با وجود جمعیت قلیل بلوچستان نسبت به دیگر ایالات، درصد بیکاری بیداد میکند و بلوچها ناچار به مهاجرت اجباری به کشورهای دیگر هستند.
مشرف که مهاجری هندی تبار میباشد و هم اینک به شمشیر بران سیستم پنجاب مبدل گشته است، میکوشد تا با عملی ساختن طرحهائی در بندر گوادر و... جمعیت بیکار و بی سرپناه پنجاب را به بلوچستان کوچ داده و رفته رفته بلوچها را در سرزمین آبا و اجدادیش در اقلیت قرار دهند و این همان سیاست استعمارگران کهن است که در عصر حاضر و بوسیله مزدوری بیگانه در بلوچستان در حال پیاده شدن میباشد.
آنها حرف اتحاد ملل ساکن پاکستان را بمیان میکشند، بدون آنکه به آن باور داشته باشند. حکام نظامی و در راس آنها ژنرال مشرف، سیاسی بودن و احترام به حقوق ملل دیگر را با شارلاتان بازیهای نظامی و زور سرنیزه اشتباه گرفته و میخواهند به هر نحو ممکن بر منابع طبیعی بلوچستان کنترل داشته باشند. آنها به بلوچستان احتیاج دارند نه ملت بلوچ. آرزوئی که با همت شیر مردانی همانند اکبر بگٹی ھا و... به سادگی عملی نخواهد شد.
کیچی بلوچ
2006-09-02
<< Home