Sunday, April 27, 2008

عملکرد شبکه استانی هامون

شبکه استانی هامون ( اسم دریاچه ایی در زابل ) صرفا جهت تبلیغات آیین تشیع و منطقه زابل برای افراطگرایان قومی مذهبی زابلی ها تاسیس گشته بهمین دلیل نام این شبکه بین عامه مردم بلوچ به شبکه زابل شهرت دارد .در زمینه های مذهبی این داعیه داران وحدت هرگز حاضر نیستند در استانی که بیش از 90 درصدش سنی اند اذان اهل سنت را پخش نمایند حتی نماز های مهم چون عیدین و جمعه اهل سنت با سانسور شدید خبری مواجهند مثلا نماز جمعه اهل سنت زاهدان با جمعیتی بالغ بر ده ها هزار نفر فقط به طور گذرا پوشش داده می شود این درحالیست که نماز جمعه روستاها و بخش هایی همچون زهک به طور مفصل پخش میگردد
شبکه استانی هامون ( اسم دریاچه ایی در زابل ) صرفا جهت تبلیغات آیین تشیع و منطقه زابل برای افراطگرایان قومی مذهبی زابلی ها تاسیس گشته بهمین دلیل نام این شبکه بین عامه مردم بلوچ به شبکه زابل شهرت دارد .در زمینه های مذهبی این داعیه داران وحدت هرگز حاضر نیستند در استانی که بیش از 90 درصدش سنی اند اذان اهل سنت را پخش نمایند حتی نماز های مهم چون عیدین و جمعه اهل سنت با سانسور شدید خبری مواجهند مثلا نماز جمعه اهل سنت زاهدان با جمعیتی بالغ بر ده ها هزار نفر فقط به طور گذرا پوشش داده می شود این درحالیست که نماز جمعه روستاها و بخش هایی همچون زهک به طور مفصل پخش میگردد !در سایر زمینه ها نیز عملکرد این شبکه تلوزیونی بهتر از عملکرد مذهبی اش نیست مثلا برنامه ها به جای اینکه به زبان اصیل بلوچی پخش گردد و به فرهنگ ناب این خطه ولو اندک توجه کنند به لهجه فارسی دری و افغانی زابلی ها توجه بیشتری نشان داده و اکثر برنامه های این شبکه از میزگردها گرفته تا موسیقی محلی با لهجه زابلی پخش می گردد که این لهجه برای بسیاری از مردم استان خصوصا بلوچستان جنوبی نا مفهوم و گنگ می باشد در زمینه معرفی آثار تاریخی استان همگام با میراث فرهنگی که همیشه سعی در عدم توجه و معرفی آثار بلوچستان دارد شبکه هامون نیز اکثر نمادهای برنامه خود را به شهر سوخته - دهانه غلامان و دریاچه هامون و کوه خواجه اختصاص داده و تقریبا به ندرت می توان در طول زمان پخش برنامه های این شبکه نمادی از بلوچستان را مشاهده کرد نکته دیگر در مورد شبکه هامون بیماری سیستانیسم گردانندگان شبکه است ( البته این بیماری تمام زابلی هاست آنان به رود هیرمند می گویند رود سیستان دریاچه هامون می گویند دریای سیستان و دشت سیستان و...) آنان به عمد در برنامه هایی که برای شبکه های سراسری جهت معرفی استان می سازند بلوچ ها و صنایع دستی منطقه همچون سوزن دوزی بلوچی و سایر آثار مربوط را نشان داده و سپس اقدام به پخش اشعار زابلی که عمدتا با مضمون تعریف از زابل و سیستان است پخش می کنند و در کل برنامه سعی می کنند بیشتر نام سیستان را بصورت فرادا ادا کنند تا بنوعی نگرش بیننده خارج از استان را تحت تاثیر قرار داده و او تصور کند موسیقی و زبان بلوچی همین است همچنین در خبر های مربوط به استان هر خبری که در زابل شده باشد با نام سیستان پخش می گردد اما اخبار مربوط به بلوچستان با نام سیستان و بلوچستان یعنی همیشه نام سیستان همراه اخبار است این روند چنان تداوم داشته که همکنون در شهر های خارج از استان بیشتر مردم به استان سیستان و بلوچستان می گویند سیستان ! یعنی دو درصد استان را با توجه به تبلیغات رسانه ایی زابلی ها به تمام استان نسبت می دهند البته ناگفته نماند سیستان فعلی خود جز کوچکی از بلوچستان می باشد و طوایف مهم ساکن در آن اکثرا ریشه های بلوچی دارند مانند طایفه دهمرده که اصالتا بلوچ اند و عده کثیری سنی اند طایفه لکزایی که همان لک زهی اند و در واقع بلوچ اند طایفه میر و سرحدی که میربلوچ زهی اند طایفه هرمزی در واقع نارویی اند خود طایفه نارویی که با شهرکی ها در مناطقی همچون قلعه نو و پشت آب ساکنند و وصلت های متعدد دارند طایفه سارانی که بلوچ اند و ساکنین روستاهای زابل همچون ده گمشاد که از طایفه گمشادزهی و سالارزهی اند شیب آب طایفه هاشمزهی و... عده ایی از اینان شیعه گشته و برای کسب منافع شخصی خود دشمنی با اعقاب خویش را سر لوحه کار قرار داده اند غافل از آنکه این خیانت است و خائنین نیز عاقبتی خوش نخواهند داشت