کست سنگین پروژه آسیمیلاسیون (یکسان سازی زبانی و فرهنگی)
احسان آستارالی
شبه روشنفکران فارس و مرکزنشین هیچ وقت فکر نمی کردند که بافته های صد ساله آنها در عرض چند روز رشته بشود و دولت فارسگرای تهران هم ا نتظار اینچنین اعتراض و موج سهمگینی را از طرف آذربایجان نداشت چرا که هر روزه با رادیو و تلویزیون و مدیا های مخنلف، تورکها را درمقابل هویت خود ایمن می کردند و فکر و ذهن آنها را نسبت به زبان تورکی و هویت تورکی بیگانه می کردند ملت آذربایجان علاوه بر اینکه هر روز چند سریال فارسی از طریق کانالهای سراسری می دیدند از طریق کانال استانی هم برای آنها سریال و فیلم به زیان فراسی پخش می شود تا دولت فارسگرا مطمئن شود که اینها دیگر به هویت خویش برنخواهند گشت و زبان تورکی را از یاد خواهند برد. ولی فعالیت فعالان فرهنگی آذربایجان در عرض 15 سال گذشته پادزهری بوده است که سم و زهری که این فاشیستها بر ذهن و فکر ملت تورکهای آذربایجان تزریق می کردند فعالیتهای فرهنگی سم زدائی کرده است و ملت آذربایجان از این بیماری مهلک فارس پرستی و فارس بازی بدور مانده اند و این بیماری فقط یک مقداری تاثیر سطحی داشته است که با یک موج بیداری همه این تاثیرات و گرد وغبار پان فارسیسم پودر می شوند و به هوا می روند ودود آه و افسوس بانیان فارس پرستی چشمانشان را پر از آب می کند. آنان که آذربایجان را بی صاحب می پنداشتند و به سرزمین سوخته تبدیل کرده بودند هیچ وقت این روزها را پیش بینی نمی کردند چرا که مطمئن از کارهای خود بودند مطمئن از سم و زهری که به ما تزریق کرده بودند با خیال راحت می گفتند ما مساله ملل غیر فارس نداریم! آذربایجان که همه فارسی صحبت می کنند و همه آذری هستند! وبا این حرفها و کارهای خود ، گور خود را می کندند. اعتراضات ضد آپارتاید ملت آذربایجان خواب خوش شبه روشنفکران فارس را پریشان کرد انگار همه از آذربایجان مطمئن بودند که بیدار نخواهد شد از تهران تا لوس آنجلس با آه و زاری حرکتهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان را تعقیب می کردند و هرکدام در خلوت خود چیزی می گفتند. عده ای در سایتهای اینترنتی این حرکت را به خارج و عده ای به تجزیه طلبان نسبت می دادند و مسابقه نفرت پراکنی گذاشته بودند ولی در داخل مدعیان دروغین دموکراسی سکوت معناداری را اختیار کرده یودند روزنامه هایشان یا سکوت کرده بود و این حوادث را بایکوت کرده بودند یا در فکر انحراف اعتراضات قانونی و هویت طلبانه ملت آذربایجان بودند.
می گفتند همه این اعتراضات به یک کاریکاتور است مساله را کوچک می کردند در حالی ملت در میان خون و آتش می جنگیدند اینها به فکر کوچک کردن مساله بودند و شعارهای ملت را تحریف و جعل می کردند ما آزادی زبان تورکی را فریاد می زدیم آنها می گفتند ملت آذرابیجان می گوید آذربایجان بیدار و پشنیبان انقلاب است. ما رسمیت یافتن هویت خود را می خواستیم آنها می گفتند آذربایجان جانباز (فلج) از انقلاب جدا نمی شود اینگونه انها به جنگ ملت ما امده بودند شعارها، خواستها و اهداف ما را جعل و تحریف می کردند. علاوه بر روزنامه های فارسگرا رادیو و تلویزیونهای خارجی هم شعارها و خواستهای ما تحریف می کردند از جمله صدای آمریکا و رادیو فردا که با خبرنگارنمایانی همچون "پیمان پاکمهر" مصاحبه می کردند اینها هم خواستهای ما را تحریف می کردند هیچ وقت نگفتند که اینها خواستار رسمی شدن زبان تورکی هستند. اگر چه اعتراضات ملل غیر فارس در سالها گذشته حکومت فارسگرای تهران را ترسانده بود ولی اعتراضات ضد آپارتاید ملت آذربایجان کمر آنها شکست. اعتراضات خونبار را ابتدا اعراب خوزستان در اوایل سال گذشته آغاز کردند و بعد کردستان در تابستان سال گذشته ادامه داد و از اواخر سال گذشته در حالی که بلوچستان بیرق مبارزه را در دست داشت آذربایجان مثل یک آتشفشان منفجر شد و گدازه های آن همه دنیا را درنوردید و فریاد سرکوب شده ملل غیر فارس ایران را به همه دنیا رساند و تازه بعضی ها از خواب خوش خویش بیدار شده و زیر لب زمزمه می کنند آره ما مساله ملل غیر فارس را در ایران جدی نگرفتیم. آذربایجان میخ آخر را بر تابوت پروژه آسیمیلاسیون زد و حالا باید همه ملل غیر فارس در ایران دست به دست هم دهند تا این تابوت متعفن و گندیده را به زباله دان تاریخ بیندازند. تا بوی آن همه جا نگرفته است! احسان آستارالی
شبه روشنفکران فارس و مرکزنشین هیچ وقت فکر نمی کردند که بافته های صد ساله آنها در عرض چند روز رشته بشود و دولت فارسگرای تهران هم ا نتظار اینچنین اعتراض و موج سهمگینی را از طرف آذربایجان نداشت چرا که هر روزه با رادیو و تلویزیون و مدیا های مخنلف، تورکها را درمقابل هویت خود ایمن می کردند و فکر و ذهن آنها را نسبت به زبان تورکی و هویت تورکی بیگانه می کردند ملت آذربایجان علاوه بر اینکه هر روز چند سریال فارسی از طریق کانالهای سراسری می دیدند از طریق کانال استانی هم برای آنها سریال و فیلم به زیان فراسی پخش می شود تا دولت فارسگرا مطمئن شود که اینها دیگر به هویت خویش برنخواهند گشت و زبان تورکی را از یاد خواهند برد. ولی فعالیت فعالان فرهنگی آذربایجان در عرض 15 سال گذشته پادزهری بوده است که سم و زهری که این فاشیستها بر ذهن و فکر ملت تورکهای آذربایجان تزریق می کردند فعالیتهای فرهنگی سم زدائی کرده است و ملت آذربایجان از این بیماری مهلک فارس پرستی و فارس بازی بدور مانده اند و این بیماری فقط یک مقداری تاثیر سطحی داشته است که با یک موج بیداری همه این تاثیرات و گرد وغبار پان فارسیسم پودر می شوند و به هوا می روند ودود آه و افسوس بانیان فارس پرستی چشمانشان را پر از آب می کند. آنان که آذربایجان را بی صاحب می پنداشتند و به سرزمین سوخته تبدیل کرده بودند هیچ وقت این روزها را پیش بینی نمی کردند چرا که مطمئن از کارهای خود بودند مطمئن از سم و زهری که به ما تزریق کرده بودند با خیال راحت می گفتند ما مساله ملل غیر فارس نداریم! آذربایجان که همه فارسی صحبت می کنند و همه آذری هستند! وبا این حرفها و کارهای خود ، گور خود را می کندند. اعتراضات ضد آپارتاید ملت آذربایجان خواب خوش شبه روشنفکران فارس را پریشان کرد انگار همه از آذربایجان مطمئن بودند که بیدار نخواهد شد از تهران تا لوس آنجلس با آه و زاری حرکتهای ضد آپارتاید ملت آذربایجان را تعقیب می کردند و هرکدام در خلوت خود چیزی می گفتند. عده ای در سایتهای اینترنتی این حرکت را به خارج و عده ای به تجزیه طلبان نسبت می دادند و مسابقه نفرت پراکنی گذاشته بودند ولی در داخل مدعیان دروغین دموکراسی سکوت معناداری را اختیار کرده یودند روزنامه هایشان یا سکوت کرده بود و این حوادث را بایکوت کرده بودند یا در فکر انحراف اعتراضات قانونی و هویت طلبانه ملت آذربایجان بودند.
می گفتند همه این اعتراضات به یک کاریکاتور است مساله را کوچک می کردند در حالی ملت در میان خون و آتش می جنگیدند اینها به فکر کوچک کردن مساله بودند و شعارهای ملت را تحریف و جعل می کردند ما آزادی زبان تورکی را فریاد می زدیم آنها می گفتند ملت آذرابیجان می گوید آذربایجان بیدار و پشنیبان انقلاب است. ما رسمیت یافتن هویت خود را می خواستیم آنها می گفتند آذربایجان جانباز (فلج) از انقلاب جدا نمی شود اینگونه انها به جنگ ملت ما امده بودند شعارها، خواستها و اهداف ما را جعل و تحریف می کردند. علاوه بر روزنامه های فارسگرا رادیو و تلویزیونهای خارجی هم شعارها و خواستهای ما تحریف می کردند از جمله صدای آمریکا و رادیو فردا که با خبرنگارنمایانی همچون "پیمان پاکمهر" مصاحبه می کردند اینها هم خواستهای ما را تحریف می کردند هیچ وقت نگفتند که اینها خواستار رسمی شدن زبان تورکی هستند. اگر چه اعتراضات ملل غیر فارس در سالها گذشته حکومت فارسگرای تهران را ترسانده بود ولی اعتراضات ضد آپارتاید ملت آذربایجان کمر آنها شکست. اعتراضات خونبار را ابتدا اعراب خوزستان در اوایل سال گذشته آغاز کردند و بعد کردستان در تابستان سال گذشته ادامه داد و از اواخر سال گذشته در حالی که بلوچستان بیرق مبارزه را در دست داشت آذربایجان مثل یک آتشفشان منفجر شد و گدازه های آن همه دنیا را درنوردید و فریاد سرکوب شده ملل غیر فارس ایران را به همه دنیا رساند و تازه بعضی ها از خواب خوش خویش بیدار شده و زیر لب زمزمه می کنند آره ما مساله ملل غیر فارس را در ایران جدی نگرفتیم. آذربایجان میخ آخر را بر تابوت پروژه آسیمیلاسیون زد و حالا باید همه ملل غیر فارس در ایران دست به دست هم دهند تا این تابوت متعفن و گندیده را به زباله دان تاریخ بیندازند. تا بوی آن همه جا نگرفته است! احسان آستارالی
<< Home