اینجا بلوچستان است
سرزمینی که نه آبادانی دارد نه چشمه ساران اما از جای جای صحرای خشک و بی آب وعلفش چشمه معرفتش می جوشد.اینجا سرزمین پاکیست که نا پاکان اجازت پای نهادن در آن ندارند و اگر چنین کنند، اگر بخواهند به حرمت عزیز این خاک بی حرمتی کنند ، اگر قصد لکه دار کردن دامنش کنند ، اگر نمک خورده نمک دان هم بشکنند ، مهمان آمده میزبان بکشند، نه این چنین نیست کاش پای ناپاکتان را به حریم پاک بلوچستان نمی نهادید، کاش سینه برادانمان را نمی دریدید، کاش شکم سیر کرده حرمت سفره نگاه می داشتید، کاش لا اقل نقاب از چهره بر نمی داشتید.اما امروز خوب می شناسیمتان، خوب می دانیم که با بلوچستان چه کردید.مهمانان خوش آمدید ، به بلوچستان خوش آمدید، به قتلگاهتان خوش آمدید، نه آنکه حرمت مهمان بشکنیم در خانه ، می کشیمتان که شاید اندکی از گناهانتان بخشوده شود ، می کشیمتان که شاید صحراهایمان آباد شود، می کشیمتان که شاید دل درد کشیده مان اندکی تسلی یابد، می کشیمتان تا با کشتنتان شرافتمان باز پس گیریم ، می کشیمتان تا لکه کثیفتان را از دامان بلوچستان بزدائیم.آری می کشیمتان و بر قبرتان می نوازیم اما این بار نه با ساز که بلبلان (تیربار گرینوف)برایتان می نوازند پس گوش فرادهید به صدایشان و منتظر باشید و از سیاهی شب بهراسید.
یارمحمدزهی از واش
یارمحمدزهی از واش
<< Home