Saturday, July 15, 2006

گفتگوی تلویزیون روجلات با سخنگویی حزب مردم بلوچستان

شنبه، 24 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-15
گفتگوی تلویزیون روجلات با سخنگویی حزب مردم بلوچستان، ناصر بلیده ای در ارتباط باتاریخ جنبش ملی بلوچستان، اوضاعی بلوچستان و شرایط کنونی و موضع حزب مردم بلوچستان در ارتباط وضعیت فعلی بلوچستان و ایران.
این مصاحبه در روز دوشنبه 17 ژوئن در ساعت 11 به وقت اروپای مرکزی و ساعت 13.30 به وقت ایران پخش میشود. برنامه درعصر ساعت 17.30 به وقت اروپای مرکزی، ساعت 19 به وقت ایران تکرار میشود همچنین این برنامه در 21.00 به وقت اروپای مرکزی و ساعت 22.30 دو باره تکرار میشود.

Rojhelat TV
Satellite : HotbirdFrequency : 12207 MHzPolarization : HorizontalSymbol Rate : 275004/3 : FEC
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ماموران حکومتی 5 بلوچ دیگر را در بلوچستان به قتل رساندند

ماموران حکومتی 5 بلوچ دیگر را در بلوچستان به قتل رساندند

گزارش دریافتی از حمید: كشتن پنج نفر بلوچ در نقاط مختلف ايرانشهر توسط نيروي انتظامي

به گزارش رسيده از ايرانشهر روز شنبه مورخ 17/4/1385 نيروي انتظامي با هدف قرار دادن و انفجار يك منزل مسكوني در روستاي چهشور از توابع دلگان با گلوله آرپيجي هفت، يك نفر بنام نارويي و همسر وي را به قتل رساند. همچنين نيروهاي انتظامي در همين روز در روستاي مچ كاسم از توابع بمپور يك نفر ديگر را بنام لال بخش سابقي با يورش به منزل مسكوني اش به قتل رساندند. دو نفر ديگر در روستاي نايگون در همين تاريخ بوسيله نيروهاي انتظامي كشته شدند.

http://www.iranpressnews.com

'آزادی دو تن ديگر از گروگانهای حادثه تاسوکی'



پنجشنبه، 22 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-13

به گفته معاون وزير کشور ايران، گروگانها با همکاری ريش سفيدان و طوايف منطقه آزاد شده اند

يکی از مقامات امنيتی ايران از آزادی دو نفر از افرادی خبر داده که حدود چهار ماه پيش به دست يکی از گروههای مسلح بلوچ در جنوب شرق ايران به گروگان گرفته شدند.

مجيد رضوی، مديرکل امنيتی وزارت کشور ايران به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفته اين دو گروگان، مجيد نجار و خداداد باغبانی نام دارند و با همکاری ريش سفيدان و طوايف منطقه آزاد شده اند.

به گفته وی اين افراد جزو گروهی اند که شانزدهم مارس (25 اسفند) گذشته در حمله افراد مسلح به خودروهای حامل مسئولان محلی در جاده زاهدان به زابل در منطقه تاسوکی در استان سيستان و بلوچستان به گروگان گرفته شده اند و عده ای ديگر از آنان هنوز دربند گروگانگيرانند.

حدود دو ماه پيش يکی ديگر از اين گروگانها به نام امير هراتی که افسر نيروی انتظامی بود، آزاد شده بود.

طی حادثه تاسوکی که حدود ساعت نه شب روی داد، افرادی که لباس مأموران انتظامی و نظامی به تن داشتند و در جاده ايستگاه ايست و بازرسی برپا کرده بودند، با متوقف ساختن خودروهای حامل مسئولان محلی و شماری از افراد ديگر، سرنشينان آنها را پياده کرده، تعدادی را به گلوله بستند و شماری را به گروگان گرفتند.

در هنگام حادثه، بيست و دو نفر کشته، شش نفر زخمی و دوازده نفر ناپديد شدند و مقامات ايرانی در آن زمان اعلام کردند که از اين افراد دست کم چهار نفرشان به گروگان گرفته شده اند.

شماری از مسئولان استان سيستان و بلوچستان از جمله، ‬محمود سرگزی مسئول حراست فرمانداری و محب يوسفی مسئول حراست امور آب زاهدان، يکی از روحانيون دفتر نماينده ولی فقيه در استان سيستان و بلوچستان جزو کشته شدگان بودند و حسنعلی نوری فرماندار زاهدان و ‬معاونش علی نشاطی همراه با غلامرضا کوهستانی مسئول عقيدتی سياسی نيروی انتظامی استان سيستان و بلوچستان طی حادثه تاسوکی زخمی شدند.

مقامات ايرانی حمله کنندگان را "اشراری" خواندند که انگيزه سياسی هم داشته اند اما گروهی با نام جندالله مسئوليت حمله را به عهده گرفت و اعلام کرد که برای دفاع از مردم سنی مذهب بلوچ مبارزه می کند و خواستار آزادی زندانیان خود است.

مقامات ايرانی می گويند که جندالله مورد حمايت برخی دولتهای خارجی، از جمله آمريکا و بريتانيا هستند که به گفته آنان، برای ايجاد تفرقه قومی و مذهبی در ايران تلاش می کنند.

دولت بريتانيا اين اتهام را رد کرده است.

استان سيستان و بلوچستان يکی از گذرگاه های عمده قاچاقچيان مواد مخدر است و از محرومترين و دورافتاده ترين مناطق ايران به شمار می رود. اگرچه در اين استان موارد زيادی از نا امنی رخ داده اما گروگانگيری شماری از مرزبانان ايرانی در اين استان که سال گذشته رخ داد، دور تازه ای از مشکلات امنيتی را در اين استان رقم زد.

ماموران حکومتی 5 بلوچ دیگر را در بلوچستان به قتل رساندند

گزارش دریافتی از حمید: كشتن پنج نفر بلوچ در نقاط مختلف ايرانشهر توسط نيروي انتظامي

به گزارش رسيده از ايرانشهر روز شنبه مورخ 17/4/1385 نيروي انتظامي با هدف قرار دادن و انفجار يك منزل مسكوني در روستاي چهشور از توابع دلگان با گلوله آرپيجي هفت، يك نفر بنام نارويي و همسر وي را به قتل رساند. همچنين نيروهاي انتظامي در همين روز در روستاي مچ كاسم از توابع بمپور يك نفر ديگر را بنام لال بخش سابقي با يورش به منزل مسكوني اش به قتل رساندند. دو نفر ديگر در روستاي نايگون در همين تاريخ بوسيله نيروهاي انتظامي كشته شدند.

نیروهای انتظامی رژیم یک نفر دیگر را در ایرانشهر در خیابان به رگبار بستند

سایت حکومتی رسالت در این باره نوشت: به گزارش مرکز اطلاعات ‌رسانى معاونت اجتماعى قرارگاه رسول اکرم (ص) ماموران تيپ تکاورى در پى اطلاع‌ از خبرى مبنى بر تردد شرورى سابقه‌دار به نام (ل - س) در حوالى ايرانشهر بلافاصله به محل اعزام شدند. این گزارش می افزاید:
باحضور ماموران مخفيگاه متهم شناسايى و عمليات براى دستگيرى وى آغاز شد. براساس اين گزارش متهم با ديدن ماموران به سمت آنان تيراندازى و اقدام به فرار کرد که در نهايت با آتش پرحجم ماموران به هلاکت رسيد.در بازرسى از مخفگياه متهم يک قبضه سلاح کلاشينکف همراه 4 تيغه خشاب و تعدادى فشنگ کشف شد.باید گفته شود که این اولین بار نیست که نیروهای نظامی رژیم اینچنین مردم بیگناه بلوچ را به بهانه های مختلف در خیابان به گلوله میبندند. در طی سه ماه اخیر صدها نفر توسط مامورین حکومتی در این منطقه در انظار عموم تیرباران و یا به دار آویخته شده اند. اما متاسفانه فعالین حقوق بشر و همچنین احزاب سیاسی سرتاسری ايرانی که همیشه دم از حقوق برابر برای همه اقوام و ملیتهای موجود در ایران میزنند میبینیم که چگونه سکوت اختیار کرده اند. حالا سوال اینجاست که ملت بلوچ چگونه میتواند به ادعاهای آنها باور داشته باشد و یا چگونه میتواند احساس تفاهم و همنوعی با آنها داشته باشد!! فراموش نکنیم که سکوت در مقابل سرکوب و پایمال شدن حقوق یک ملت تنها ضربه به آن یک ملت نیست بلکه ضربه ایست به حقوق بشر , ضربه ایست به مدافعین حقوق بشر و حتی ضربه ایست به تک تک انسانهای آزایخواه ووو......
http://www.radiobalochi.org
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سه شنبه، 20 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-11
جلسه عمومی زرمبش در اسلو برگزار شدروز شنبه 8 ژوئیه 2006 کمیته زرمبش در نروژ جلسهای را پیرامون بلوچستان و مسئله ملی برگزار کرد.شرکت و استقبال قریب 60 نفر از بلوچهای مبارز و فعال سیاسی در نروژ جلسه را پربار و با شکوه کرد. حضور شیرزنان مبارز بلوچ در جلسه بیانگر رشد و بالندگی مبارزه ملی بود. این جلسه ابتدا با یک دقیقه سکوت به یاد و احترام از شهدای بلوچستان آغاز شد و سپس هنرمند مشهور بلوچ استاد عبدالرحمان سوریزهی با نواختن آهنگ " ما چُکین بلوچانی" به آن روحیه و تحرک داد.پس از آهنگ استاد عبدالرحمان، جلسه با خواندن مقاله و تحلیلی سیاسی از جنبش ملی بلوچستان به پرسش و پاسخ پرداخت. سوالات متفاوت و پرباری از سوی بلوچهای مبارز شرکت کننده طرح شد و مسئولان مرکزی زرمبش که بنا بدعوت کمیته نروژ برای جلسه آمده بودند، به پاسخگوئی پرداختند. بیشترین بخش از سوالات حول گسترش مسئله ملی و مبارزه برای آن بود. در آنجا دوستان مرکزی زرمبش از طرف سازمان راه حلهای سیاسی و سیاستهای سازمان را به تفصیل تشریح و بازگو نمودند. طرح مسئله فدرالیسم بر اساس ملتها یکی از موارد برجسته در جلسه بود. سیاستهای تبعیضگرایانه و دیکتاتوری رژیم بر جنبش ملی و ملت بلوچ در بلوچستان از سوی زرمبش و مبارزین بلوچ شدیداً محکوم وغیرانسانی دانسته شدند. زرمبش و تمامی مبارزین بلوچ در جلسه حمایت بیدریغ خود را از مبارزات ملی برحق برادران بلوچ در بلوچستان شرقی ابراز داشتند. در بخش پایانی جلسه هنرمندان و مبارزین بلوچ با سرودن و خواندن آهنگهای رزمی بلوچی شور و تحرک زیادی به شرکتکنندگان مبارز بلوچ دادند. استقبال از جلسه چنان بود که شماری از فعالان بلوچ خواستار برگزاری مستمر جلسات سیاسی در مورد بلوچستان و مبارزه ملی از سوی زرمبش شدند تا به مبارزه ملی تحرک بیشتر و روزافزونی داده شود.کمیته نروژبلوچستانءِ راجی رزمبش
http://www.zrombesh.org
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سه شنبه، 20 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-11
ادبیات ملی تنها فارسی نيستSun / 09 07 2006 / 15:03مهر: دکتر ناصر تکمیل همایون گفت : ادبیات ملی همه ادبیات ایران را شامل می شود. یعنی اگر بلوچ به بلوچی و یک شاعر کرد به کردی شعر می گوید آنها هم ملی هستند. آن گاه در درون ادبیات ملی ادبیات فارسی و ادبیات دشتی و آذری و ... را داریم.ادبیات فارسی ادبیات سراسری و رسمی ماست که خود در ادبیات ملی ایرانی می گنجد.دکتر ناصر تکمیل همایون محقق تاریخ و جامعه شناسی ایران در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ضمن بیان این مطلب افزود : آن کس که ادبیات کردی یا آذری یا بلوچ و ... غیره را می شناسد در کلیتی دیگر ادبیات فارسی را هم به عنوان ادبیات رسمی پذیرفته است. وقتی حیدربابای شهریار را می خوانیم این ادبیات آذربایجان است اما همچنان ملی یا ایرانی است. شعرش همه مردم ایران را شامل می شود اما نحوه بیانش ترک آذری است. شهریار هم همین گونه است که جای خود را در سراسر ایران باز کرده و شعر معروف " علی ای همای رحمت ..." او محور همبستگی های مذهبی و ملی همه ایرانیان است.وی تصریح کرد : پس ما ادبیاتی سراسری و رسمی داریم که پیونددهنده زبان و ادبیات همه اقوام به یکدیگر است ولی اقوام هم هر یک برای خود صاحب زبان، گویش و لهجه و ادبیات خاص خود هستند که همه ذیل فرهنگ و ادبیات ملی جای می گیرند. شعر اگر کردی است و غیرفارسی، در عین حال ایرانی است. بنابراین ادبیات ملی تنها شامل زبان فارسی نمی شود. این استاد تاریخ ادامه داد : نمی توان اشعار سایر زبان های قومی ایرانی را تنها به دلیل غیرفارسی بودن غیرملی دانست. آنها هم جزو فرهنگ ایرانی و ملی باید دسته بندی شوند. حتی اگر شعر و ادبیاتی به زبان ایرانی بیان شود ولی در راستای عنادورزی و مخالفت با هویت و یکپارچگی ایران هم نوشته شده باشد باز در زمره ادبیات ملی محسوب می شود اما از جهت محتوایی می توانیم آن را نادرست و غیرملی بدانیم.وی اضافه کرد : این تعریف و توصیف ها به تعریف ما از ملت بازمی گردد که تمام باورها، اعتقادات و زبان های ایرانی را در بر می گیرد. این که زبان فارسی زبان رسمی و ملی کشور به حساب می آید دلیلی بر نامعیار بودن دیگر زبان ها و گویش ها به عنوان زبان و گویش های ملی نیست.دکتر تکمیل همایون گفت : زبان جای خود را دارد و لهجه ها و گویش ها هم جای خود. مثلا اگر حافظ زنده بود شاید شعر خود را با لهجه خاص شیرازی می خواند و یا ناصرخسرو و مولانا هم با گویش و لهجه خاص خود اشعارشان را می خواندند. کما این که مردم خجند و سمرقند و بخارا که اشعار حافظ و سعدی و مولانا را می خوانند صورت دیگری از آن به دست می دهند که با لهجه مردم شیراز فرق می کند. ولی تمام این لهجه ها ، گویش ها بیان ها و زبان ها تعلق به تاریخ و جامعه و فرهنگ ایران دارند و در زمره ادبیات ملی ایرانیان به شمار می آیند.
http://news.iran-emrooz.net
-----------------------------------------------------------------------------
'آزادی دو تن ديگر از گروگانهای حادثه تاسوکی'
پنجشنبه، 22 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-13به گفته معاون وزير کشور ايران، گروگانها با همکاری ريش سفيدان و طوايف منطقه آزاد شده انديکی از مقامات امنيتی ايران از آزادی دو نفر از افرادی خبر داده که حدود چهار ماه پيش به دست يکی از گروههای مسلح بلوچ در جنوب شرق ايران به گروگان گرفته شدند.مجيد رضوی، مديرکل امنيتی وزارت کشور ايران به خبرگزاری جمهوری اسلامی گفته اين دو گروگان، مجيد نجار و خداداد باغبانی نام دارند و با همکاری ريش سفيدان و طوايف منطقه آزاد شده اند. به گفته وی اين افراد جزو گروهی اند که شانزدهم مارس (25 اسفند) گذشته در حمله افراد مسلح به خودروهای حامل مسئولان محلی در جاده زاهدان به زابل در منطقه تاسوکی در استان سيستان و بلوچستان به گروگان گرفته شده اند و عده ای ديگر از آنان هنوز دربند گروگانگيرانند.حدود دو ماه پيش يکی ديگر از اين گروگانها به نام امير هراتی که افسر نيروی انتظامی بود، آزاد شده بود. طی حادثه تاسوکی که حدود ساعت نه شب روی داد، افرادی که لباس مأموران انتظامی و نظامی به تن داشتند و در جاده ايستگاه ايست و بازرسی برپا کرده بودند، با متوقف ساختن خودروهای حامل مسئولان محلی و شماری از افراد ديگر، سرنشينان آنها را پياده کرده، تعدادی را به گلوله بستند و شماری را به گروگان گرفتند.در هنگام حادثه، بيست و دو نفر کشته، شش نفر زخمی و دوازده نفر ناپديد شدند و مقامات ايرانی در آن زمان اعلام کردند که از اين افراد دست کم چهار نفرشان به گروگان گرفته شده اند.شماری از مسئولان استان سيستان و بلوچستان از جمله، ‬محمود سرگزی مسئول حراست فرمانداری و محب يوسفی مسئول حراست امور آب زاهدان، يکی از روحانيون دفتر نماينده ولی فقيه در استان سيستان و بلوچستان جزو کشته شدگان بودند و حسنعلی نوری فرماندار زاهدان و ‬معاونش علی نشاطی همراه با غلامرضا کوهستانی مسئول عقيدتی سياسی نيروی انتظامی استان سيستان و بلوچستان طی حادثه تاسوکی زخمی شدند.مقامات ايرانی حمله کنندگان را "اشراری" خواندند که انگيزه سياسی هم داشته اند اما گروهی با نام جندالله مسئوليت حمله را به عهده گرفت و اعلام کرد که برای دفاع از مردم سنی مذهب بلوچ مبارزه می کند و خواستار آزادی زندانیان خود است.مقامات ايرانی می گويند که جندالله مورد حمايت برخی دولتهای خارجی، از جمله آمريکا و بريتانيا هستند که به گفته آنان، برای ايجاد تفرقه قومی و مذهبی در ايران تلاش می کنند.دولت بريتانيا اين اتهام را رد کرده است.استان سيستان و بلوچستان يکی از گذرگاه های عمده قاچاقچيان مواد مخدر است و از محرومترين و دورافتاده ترين مناطق ايران به شمار می رود. اگرچه در اين استان موارد زيادی از نا امنی رخ داده اما گروگانگيری شماری از مرزبانان ايرانی در اين استان که سال گذشته رخ داد، دور تازه ای از مشکلات امنيتی را در اين استان رقم زد.
http://www.bbc.co.uk
-----------------------------------------------------------------
برگزاری و گزارش کـنفرانس سازمانی زرمبشپنجشنبه، 22 تیر ماه 1385 برابر با 2006-07-13متعاقب تصمیم کنفراس سازمانی سال ۱۳۸۴ مبنی بر بررسی طرح فدرالیسم و انعکاس رویدادها و سیاستهای جدید منطقه و جهان در برنامه و اساسنامه سازمان، در تیرماه سال ۱۳۸۵ (July 2006) بمدت دو روز متوالی زرمبش، کنفرانس سازمانی را برگزار کرد. در این کنفرانس کمیته بررسی برنامه و طرح فدرالیسم سندی را به کنفرانس ارایه داد که نتایج یکسال کار تحقیقات و مطالعه بر مبارزات جنبش ملی بلوچستان، مبارزه سیاسی در ایران و سیاستهای بینالمللی و نیز اثرات روند جهانی دمکراسی بر مبارزات دمکراتیک منطقه و بلوچستان، و بهرهگیری از مشارکت فکری فعالان سیاسی ملی و مستقل بلوچ بود.کنفرانس طبق اصول اساسنامه سازمان شروع بکار کرد که بخش بیشتر آن به کار برنامه و طرح ارایه شده اختصاص یافت. کنفرانس ضمن قدردانی از کمیته بررسی برنامه و طرح فدرالیسم، به بحث و بررسی سند پرداخت که جوانب حقوقی و مبارزاتی آن را در گرفت. این سند در مجموع به تصویب کنفرانس سازمانی که بدین منظور تشکیل شده بود، قرار گرفت. کنفرانس طرح فدرالیسم را راه حل سیاسی مناسب و عملی برای جامعه چند ملتی ایران دانست و آن را در برنامه سازمان به ثبت رسانید.کنفرانس از اینکه در گذشته، برنامه سازمان به نوع حکومتی مشخص در ایران نپرداخته است، لازم دید تا در اینمورد صراحت بیشتری بکار گرفته شود و "ویژنvision-" سازمان را در خصوص نظام آینده و ساختار کلی آن ترسیم نماید. کنفرانس سازمان تصمیم بر آن گرفت تا مبارزه برای اسقرار یک نظام فدرال بر اساس ملتها در برنامه مبارزاتی استراتژیک زرمبش باشد. کنفرانس تاکید بر این داشت که از نظر حقوقی و مبارزات سیاسی، برنامه مبارزاتی تصویب شده ادامه همان سیاستهای قبلی است که لزوم به ترمیم و صراحت داشت، زیرا اساس فکری زرمبش بر عدم تمرکز و برسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت در چارچوب دمکراسی استوار بوده و است(برنامه قبلی سازمان نیز دارای بندهایی مبنی بر تقسیم قدرت بین ملتها بطور مساوی و نیز حق تعیین سرنوشت است). تحرک بیشتر در میدان مبارزه ملی و دمکراسی نکات دیگری بودند که کنفرانس بدقت به تجزیه و تحلیل پرداخت. همکاری و ادامه مشارکت در کنگره ملیتهای ایران فدرال برای بوجود آوردن یک آلترناتیو سیاسی برای آینده ایران و اسقرار نظام فدرال در جهت تامین حقوق ملی ـ دمکراتیک ملتها و ایجاد روابط دوستانه برابر بین ملتها مورد بحث و ارزیابی قرار گرفتند. کنفرانس از سازمان خواست تا در این زمینه توان بیشتری بکار گیرد و در پرتوان نمودن آن کوشاتر باشد. همکاری با نیروهای سیاسی بلوچ در امر پیشبرد مبارزه ملی با حفظ هویت و اصول بنیادی سازمانی بعنوان بخشی از مبارزات سازمانی ارزیابی شد. کنفرانس از سازمان خواست تا با همکاری نیروهای سیاسی بلوچ مبارزه ملی را در سطح وسیعتری طرح و به پیش ببرد. همکاری با نیروهای دمکراتیک ایران بعنوان متحدان سیاسی در برقراری نظام فدرال و دمکراسی در ایران یکی از پایههای مبارزاتی سازمان شناخته شدند.کنفرانس از مبارزه ملی بلوچ در بلوچستان شرقی ـ پاکستان و حقوق دمکراتیک آنها پشتیبانی کامل نمود. عملیات نظامی وحشیانه ارتش پاکستان بر ملت بیدفاع و بیگناه بلوچ در بلوچستان از طرف کنفرانس سازمان بشدت محکوم گردید و از سازمان خواست تا همچنان به دفاع معنوی و سیاسی از برادران خود در بلوچستان شرقی ـ پاکستان بپردازد.کنفرانس، رژیم جمهوری اسلامی ایران را یک نظام مستبد و بنیادگرای قلمداد کرد که حقوق ملی ملتها و نیز حقوق بشر شهروندان در ایران بطور مستمر و آشکار در سطح بسار گستردهای نقض میکند. نظامی کردن بلوچستان در پی سیاست رعب و وحشت و نیز اعدام بلوچها و سرکوب مبارزین بلوچ همراه با بمباران روستاهای بلوچ، چهره واقعی رژیم را بیش از پیش برملا کرده که تا کنون با تنفر همگانی ملت بلوچ روبرو بوده است. کنفرانس عملیات جنایتکارانه رژیم بر ملت بلوچ را شدیداً محکوم کرد، و دفاع بیچون و چرا از ملت بلوچ در برابر جنایتهای رژیم را از وظایف مبرم سازمان دانست. در عرصه جهانی رژیم جمهوری اسلامی مهمترین عامل تنش و بحرانها از جمله بخطر انداختن امنیت منطقه با پیشرفتش در تکنولوژی هستهای، و مصرانه دنبال کردن تکنولوژی غنی سازی اورانیوم در شرایط بحرانی است. در ارزیابی نهایی، کنفرانس سیاست سازمان را همچنان بر تغییر رژیم جمهوری اسلامی ابقاء کرد.کنفرانس از سازمان خواست تا به فعالیتهای سیاسی شدت بخشد و در برگزاری جلسات بحث و گفتگو ابتکار بیشتری بخرج دهد تا مسله ملی و مبارزه ملی در بلوچستان همراه با دمکراسی نهادینه شوند.زرمبش (جنبش ملی بلوچستان ـ ایران)تیرماه سال ۱۳۸۵- July 2006

ایران 5 پاره

پيشنهاد منتشر شده، در مجله ارتش امريكا

ایران 5 پاره
طرح تقسيم ايران و عراق و نقشه جديد خاورميانه

روزنامه "زمان" چاپ تركيه، به نقل از يك نشريه امريكائی متعلق به نيروهای مسلح آمريكا يك نقشه جديد از خاورميانه منتشر كرده است كه درآن اشاره به تقسيم ايران شده است.

اين طرح همراه با نقشه، در پوشش يك مقاله تفسيری و به قلم يك ژنرال امريكائی و در دقاع از حقوق قوميت ها منتشر شده و علاوه بر ايران، كشورهای ديگر منطقه خاورميانه را نيز در بر می‌گيرد.

نويسنده ژنرال "رالف پيترز" نام دارد و از افسران بازنشسته ارتش آمريكاست. او در مقاله خود می‌نويسد كه نقشه خاورميانه عادلانه تهيه نشده( دوباره اين نقشه با دخالت انگلستان در دو جنگ اول و دوم جهانی و با همان بهانه ای كه ژنرال امريكائی طرح كرده، تغيير كرده است و اكنون امريكا زمزمه تغيير آن را به سود خود در سر دارد) و با تجديد نظر در آن می‌توان به بی‌عدالتی در منطقه پايان داد.

در نقشه ای كه ژنرال امريكائی منتشر و پيشنهاد كرد، از يك كردستان مستقل دفاع می‌شود كه بخش هائی از كردستان ايران، عراق و تركيه و سوريه را شامل می‌شود و بخش هائی از آذربايجان ايران را نيز شامل می‌شود، كه احتمالا بايد مناطق كرد نشين آذربايجان مورد نظر باشد.

ژنرال امريكائی با صراحت می‌نويسد كه چنين كشور بزرگ و جديدی، نزديك ترين متحد امريكا در منطقه در فاصله بلغارستان تا ژاپن خواهد بود و امريكا می‌توانست در همان ابتدای حمله به عراق و سقوط صدام حسين بايد آن را تشكيل می‌داد.

در همين مقاله و پس از كردستان، مسئله جنوب ايران و عراق زير پوشش تاسيس يك واتيكان كوچك اسلامی مطرح می‌شود كه طرز اداره آن به تقليد از واتيكان توصيه شده است. مركز اين واتيكان مكه يا مدينه پيشنهاد شده است. با تاسيس اين واتيكان كوچك، عراق به سه كشور تقسيم خواهد شد. بخشی كه جزو كشور تازه تاسيس كردستان خواهد شد، يك كشور عرب و شيعه نشين و يك كشور مسلمان و سنی نشين. دراين تقسيم بندی، بخشی از خاك ايران به كشور جديد شيعه عراق ضميمه خواهد شد و در جنوب شرقی ايران نيز بلوچستان آزاد تشكيل خواهد شد. اين كشور جديد مناطق بلوچ نشين ايران، پاكستان و افغانستان را شامل می‌شود. در همين تفسير پيشنهاد تشكيل آذربايجان متحد نيز مطرح شده است.

Thursday, July 06, 2006

سیاست اقتصادی علیه بحران سیاسی

اکبر تک دهقان13 تیر 1385- 4 ژوئیه 2006رهبر رژیم اسلامی، طی صدور فرمانی، فروش 80% از مجموع شرکتهای تولیدی، مالی و خدماتی دولتی را به بخش خصوصی اعلام کرد. بر اساس این دستور که روز 12 تیرماه صادر گشت، مؤسسات بزرگی نظیر صنایع فولاد، خودرو سازی، کشتیرانی و هواپیمایی، بانکها و شرکتهای بیمه، به بخش خصوصی واگذار میشوند. تصمیم اعلام شده در تمام دوران حیات رژیم اسلامی، حتی با اطمینان، در مقایسه با کشورهایی با موقعیتی نظیر ایران، بی سابقه است. روز پس از صدور فرمان فوق، ظاهراً در پی درخواست احمدی نژاد، خامنه ای با صدور دستور جدیدی طرح واگذاری سهام برخی از شرکتهای مشمول فرمان اول به " شرکتهای سرمایه گذاری استانی" را اعلام کرده، خواستار فروش با تخفیف 50% سهام این مؤسسات به تعاونیهای شهرستانی و " دو دهک پایین در آمدی"، با توجه ویژه به " روستاییان" گردید. تصمیم رهبر رژیم، بمثابه سیاست اقتصادی آتی حکومت اسلامی، بر چه زمینه ای صورت گرفته، بیان کدام نیاز سیاسی آن است؟ سیاست اقتصادی حراج مؤسسات دولتی در ابعاد غیرقابل تصور کنونی، کدام سیاست خارجی منطبق بر آن را هدف گرفته است؟رژیم اسلامی بر اساس خواست 5 کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل و آلمان، باید تا روز 15 ژوئیه ( 24 تیر) پاسخ نهایی خود را به بسته پیشنهادی گروه 1+5 ارائه دهد؛ دراین تاریخ، سران 8 کشور صنعتی جهان، در سنت پترزبورگ نشست سالانه خود را برگزار میکنند. پذیرش این درخواست، قبل از همه، بمعنی توقف غنی سازی اورانیوم است. حکومت اسلامی اما با صراحت، تعلیق غنی سازی اورانیوم را رد کرده، پاسخ قطعی خود به پیشنهاد اعلام شده را به روز 22 ماه اوت( 31 مرداد)، یعنی حداقل 5 هفته پس از پایان نشست سران 8 کشور صنعتی، موکول نموده است. پنجشنبه گذشته همچنین، وزیران خارجه کشورهای فوق در نشست مسکو از رژیم اسلامی خواستند، در ملاقات لاریجانی (دبیر شورای امنیت ملی رژیم ) با خاویر سولانا در روز 5 ژوئیه ( 14 تیر)، پاسخ قطعی خود را برای ارائه به کنفرانس آتی سران کشورهای صنعتی، آماده کند. سخنگوی وزارت خارجه حکومت اسلامی، این التیماتوم را نیز رد کرده است. در آخرین موضع گیری، معاون وزرات امور خارجه آمریکا، خواستار پاسخ مثبت رژیم اسلامی به بسته پیشنهادی غرب، تا روز 12 ژوئیه ( 21 تیر) گردیده است. در غیر اینصورت رژیم اسلامی باید با تدابیر تنبیهی از ناحیه شورای امنیت سازمان ملل حساب کند. فرمان خامنه ای برای حراج مؤسسات دولتی، 3 روز پیش از ملاقات لاریجانی و سولانا، صادر میشود. از این طریق باید بسته پیشنهادی اروپا، متقابلاً با بسته پیشنهادی رژیم در خصوصی سازی وسیع اقتصاد کشور تلاقی کرده، بر فضای مذاکرات سایه افکند. به این ترتیب عدم پذیرش التیماتوم طرف غربی، با نوعی آماده گی رژیم اسلامی در پذیرش سیاست اقتصادی دلخواه غرب جبران شده، باید از تشدید فشار سیاسی حریفان بین المللی آن، جلوگیری کند.تصمیم رهبر رژیم در عین حال بمثابه یک اقدام اقتصادی، پاسخی به سیاستهای کنونی اقتصادی دولت نظامی، و حمایت آشکار از نامه اخیر 50 اقتصاد دان است که در روز 27 خرداد صادر گردیده است. این نامه سرگشاده، که بدون تردید با دقت و محاسبات سیاسی شرایط کنونی صادر شده، سیاست اقتصادی دولت احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار داده، آن را باعث کشاندن کشور به سمت بحران اقتصادی، معرفی نموده است. این هشدار اما از سوی یکی از مسئولین دولتی رد شده، و به یک برخورد سیاسی با دولت احمدی نژاد تعبیر گشته است. هر چند یکی از استادان دانشگاه وابسته به رژیم ( نجفی علمی)، صدور فرمان از سوی خامنه ای را نتیجه " یک سال و اندی " فعالیت کارشناسی اعلام کرده، که مشترکاً از سوی رئیس جمهور و شورای تشخیص مصلحت، خواستار گردیده بود. از این طریق رابطه این فرمان با نامه سرگشاده فوق، ظاهراً انکار میگردد.نامه سرگشاده 50 استاد اقتصاد به احمدی نژاد، در مجموع مواضع اقتصادی و سیاسی جناح اصلاح طلب در رژیم اسلامی را منعکس کرده، خواهان کنترل افزایش مجدد نقش دولت در اقتصاد، در دوره جدید شده است. مدافعین این نامه همچنین، بر اصلاحات سیاسی، فرهنگی در جامعه و ضرورت تنش زدایی در روابط بین المللی رژیم، اشاره میکنند. منتقدین سیاستهای اقتصادی دولت نهم رژیم اسلامی، درنامه سرگشاده خود اعلام میکنند: " سياست هاى مالى انبساطى دولت نهم كه به وضوح در دو متمم بودجه سال ۱۳۸۴ و قانون بودجه سال ۱۳۸۵ و برداشت هاى وسيع دولت از حساب ذخيره ارزى بازتاب يافته است، به بزرگ شدن دولت، ناكارآمدى روزافزون شركتها و بانكهاى دولتى، تداوم پرداخت يارانه هاى بى هدف، از دست رفتن رقابت پذيرى ( تولید داخلی در مقایسه با واردات ) و تورم بالا در اقتصاد كشورخواهد انجاميد و عدم رشد اقتصادى در كشور را تشديد خواهد كرد. " همچنین به این امر که در برنامه چهارم دولت، مقرر گشته بود، اشاره میشود: " براى اجتناب از تزريق بى رويه درآمدهاى نفتى از طريق بودجه به اقتصاد و مقابله با شوك هاى مثبت و منفى نفتى، حساب ذخيره ارزى پيش بينى شده و سقف برداشت دولت از درآمدهاى نفتى مشخص شده است. ضمناً دولت موظف شده است با واگذارى تصدى هاى خود به بخش خصوصى، به امور حاكميتى بپردازد." ( تأکیدها و توضیح از وبلاگ) به اینترتیب صدور فرمانی در این رابطه از یک زمینه نسبتاً طولانی برخوردار بوده، اما ویژه گی شرایط سیاسی بین المللی رژیم، آن را در شکل اعلام شده روزهای اخیر، آشکار نموده است. خامنه ای با صدور این فرمان، حال تا چه میزان دقیقاً برای تاریخ فعلی محاسبه شده، ویا متأثر از نامه ذکر شده در بالا، در واقع در کشور به نوعی به جلب حمایت از سیاست هسته ای خود در خارج و تشدید سرکوب در داخل، دست میزند. روشن است چنین لقمه ای برای اصلاح طلبان سابق نه فقط بزرگ، چه بسا برای ساکت شدن آنها در قبال سیاست هسته ای، کافی باشد. رهبر رژیم و شورای تشخیص مصلحت آن در عین حال، حمایت هر چه بیشتر طبقه متوسط جدید را که از سیاستهای دروه خاتمی و رفسنجانی بهره برده، در دوره اخیر اما به هراس افتاده اند، مد نظر دارد.صدور فرمان اقتصادی خامنه ای در کنار عوامل متعدد، بر افزایش نقش شورای تشخیص مصلحت و رفسنجانی، در مقابل جناح احمدی نژاد دلالت میکند. در روز 4 تیرماه نیز، خامنه ای طی فرمانی، تشکیل " شورای راهبردی روابط خارجی " را اعلام کرد. نظر به ترکیب آن، همچنین به نوعی دور زدن دولت احمدی نژاد، میتوان پیشبرد سیاست شورای تشخیص مصلحت و بوِیژه رفسنجانی را در این میان، بروشنی دریافت. صدور 2 فرمان فوق، که عملاً سیاست اقتصادی و سیاست خارجی را از کنترل دولت احمدی نژاد خارج میسازد، در فاصله کوتاهی که به نشست سران 8 کشور صنعتی جهان باقی مانده، مفهوم سیاسی معینی را بیان میکند که برای حریفان بین المللی و منطقه ای رژیم اسلامی، کاملاً قابل درک خواهد بود.فرمان اقتصادی خامنه ای علیرغم ظاهر اقتصادی آن، در عین حال یک اقدام سیاسی است. برای رژیم اسلامی، امکان یک تحریم اقتصادی از سوی غرب منتفی نیست. حتی اقداماتی از این نوع، هم اکنون در سطحی محدود از سوی دولت آمریکا آغاز گشته است. تبدیل اقتصاد کشور به یک اقتصاد کما بیش تماماً خصوصی، باید فرصتها و ابتکارات بخش خصوصی را که از شرایط تحریم نیز بنوعی منتفع خواهد گشت، به سمت مقابله با عواقب تحریم اقتصادی غرب سوق دهد. به این ترتیب که با افزایش نقش بخش خصوصی در اقتصاد، منافع و انگیزه های این بخش، برای تأمین نیازهای یک بازار درمحاصره تحریم، بکار گرفته میشود. رژیم اسلامی هم اکنون خود را برای برگزاری چهارمین دوره انتخابات " مجلس خبرگان رهبری" در آبان ماه سال جاری، آماده میکند. کشمشکهای باندهای حکومتی برای تسلط بر این نهاد ارتجاعی در شرایط کنونی، یکی از گره گاههای اصلی مناقشات آنها را تشکیل میدهد. روشن است هر چه نقش جناح تشخیص مصلحت در سیاستگذاریهای کنونی افزایش یابد، بهمان میزان قادر به جلب حمایت خامنه ای برای گذراندن کاندیداهای خود از سد شورای نگهبان آن خواهد بود. در حالیکه قدرت گیری هرچه بیشتر جناح احمدی نژاد و جریان حجتیه، به احتمال بایکوت باز هم بیشتر این به اصطلاح انتخابات از سوی طبقه متوسط نزدیک به اصلاح طلبان، منجر میگردد. برای رهبر رژیم اسلامی در این شرایط بوِیژه، کشاندن طرفداران جناح اصلاح طلبان و از این طریق نمایش وجود حمایت توده ای از سیاست خارجی رژیم اسلامی، دارای کاربرد سیاسی در سطح جهانی است.دو فرمان اقتصادی رهبر رژیم بویژه، باید به بهبود و تحکیم موقعیت خرده بورژوازی مرفه و طبقه متوسط شهری نیز منجر گردند. اساس فرمان دوم، چیزی جز اقدامی برای تضمین حمایت این جریان اجتماعی از حکومت اسلامی، در شرایط بحرانی کنونی نیست. این نیرو، که کم و بیش فعالانه از تعیین احمدی نژاد بجای خاتمی حمایت کرده، امروز باید نتایج همراهی خود با احمدی نژاد را چشیده، از حراج مؤسسات دولتی بی نصیب نماند. تقویت موقعیت خرده بورژوازی فوق ارتجاعی، تحکیم سلطه دسته جات خیابانی و " لباس شخصی" های حکومت اسلامی، برای مقابله سرکوبگرانه تر با تظاهرات و تجمعات توده ای کنونی در سطح کشور را بدنبال خواهد آورد.محدود ساختن هر چه بیشتر دولت احمدی نژاد در اقتصاد و سیاست خارجی اما، اهداف سیاسی مهمتری را که به مردم و اعتراضات توده ای مربوط است، در خود نهفته دارد. دولت احمدی نژاد، بعنوان یک گروه نظامی، از این پس باید بخش اعظم سیاستگذاری و امور اجرایی خود را معطوف به " امور حاکمیتی "، سرکوب و اقدامات نظامی علیه جنبشهای رو به رشد مردم ساخته، تنها به وظیفه ای که سران رژیم برای آن قائل هستند، بپردازد. با توجه به تشدید سرکوب اعتراضات و در همان حال افزایش مقاومت مردم، "وظایف " این دولت در این عرصه، آشکارا افزایش یافته است. سران رژیم از دولت احمدی نژاد، نه تقسیم پول نفت و نه ماجراجویی در عرصه بین المللی، بلکه تضمین ممانعت از رشد اعتراضات مردمی را طلب میکنند؛ از این رو، بخش اعظم مسئولیتهای دولتی را درعرصه داخلی و بین المللی، از دوش آن برمیدارند.*** *** *** www.j-shoraii.blogspot.com damawand58@yahoo.com این مقالات معمولاً در آدرسهای زیر، در فرمات word و یاPDF ، قابل دریافت هستند.www.dialogt.org www.balochistaninfo.com http://www.iransos.com/indexfarsi.htm --------------------------------------------------------------------------------------سرنگونی رژیم ترور اسلامی - اعلام آزادیهای عمومی - فراخوان کنگره شوراهاکنگره شوراها یک کنگره عمومی است که در لحظات سرنگونی رژیم اسلامی، از تجمع نماینده گان شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها، کمیته ها، نهادها و ارگانهای صنفی و دموکراتیک همه اقشار و طبقات سهیم در سرنگونی رژیم اسلامی، در داخل کشور تشکیل میگردد. این کنگره، از قدرت گیری سازمان مجاهدین و سلطنت طلبان، بمثابه جریانات ارتجاعی و سرکوبگر ممانعت بعمل آورده، راه سوء استفاده از خلاء قدرت برای شروع کشمکشهای قومی، توسل به تخریب و انتقام جویی را سد نموده، خطوط کلی نظام سیاسی آتی را روشن ساخته، موعد انتخابات ارگانهای دائمی در کشور را معین میکند.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عمر پایانی ملتھای زورگو


عمر پایانی ملتھای زورگو
مھران بلوچبعد از پایان بازی فوتبال آلمان و آرژانتین، کامپیوترم را روشن کردم کہ از انترنت کہ تنھا رسانہ خبری ملتھای فقیری مانند ما بلوچھا است، خبری بخوانم ـخلاصہ گذرم بہ یکی از سایت ھای وابستہ بہ رژیم افتاد کہ در صفحہ اول این سایت مقالہ ای تحت عنوان، (دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ و دوران ملتھا آغاز شدہ است) ھمراہ با تصویری از احمدی نژاد بہ اصطلاح رئیس جمھور ایران و ھئیت ھمراہ او در شھر بانجول پشت امام اھل سنت البتہ با دست باز در حال نماز خواندن بودند، چاپ بود ـفکر کردم عنوان مقالہ ھمان چیزی را میگوید کہ من بعنوان یک بلوچ آرزوی آن را می کنم و حرف دل تمام ملتھای ساکن ایران و انسانھای آزادیخواہ را می زند! بلہ دوستان! گاھی پیش می آید، خواستہ یا نخواستہ آدم از سوی دشمن خود ھم، حداقل برای یک لحظہ ھم کہ شدہ خوشحال میشود! ولی یادتان باشد کہ بندہ فقط از عنوان مقالہ صحبت می کنم، ممکن است متن آن خیلی خطرناک باشد، بقدر حکم اعدام یکی از عزیزان یا ھر انسان دیگری کہ میخواھند فراد صبح او را بہ جرثقیل آویزان کنند!بھرحال دوبارہ در خود فرو رفتم و ابتدا بہ حقیقت این جملہ فکر کردم و در دل خود گفتم: شعار من بلوچ، کرد، عرب، ترک آذربایجانی و ترکمن ھم عین ھمین جملہ است! پس چرا ما با گفتن این جملہ اعدام یا سالھا روانہ زندان میشویم ـ اگر این صحبت غلط است، پس الان باید احمدی نژاد پایہ دار اعدام می بود!!!
حالا اجازہ بدھید تا از خود ایشان بپرسیم، چون بعید بنظر میرسد، و دور از انتظار است، شخصی مانند احمدی نژاد بہ اینگونہ صحبتھا و نماز خواندن در صف اھل تسنن باور داشتہ باشد ـ بنابراین کاسہ ای زیر نیم کاسہ وجود دارد ـ اما دوستان عزیز روی سخنم با شماست، با شما کہ درد تبیعض و تحقیر را می دانید ـ با شما ھمدردان خودم چون می دانم او ھرگز نوشتہ مرا نمیخواند ـ جناب احمدی نژاد! ھمہ ما با این یک جملہ کہ شما در جمع آفریقایی ھا گفتہ اید، دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ و دوران ملتھا آغاز شدہ است، موافق ھستیم ـ این شعار روزانہ ملت بلوچ، کرد، عرب، ترک و ترکمن است ـ اصلا شکی در این نیست کہ دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ، و ھر انسانی حتی ھمہ جاندارن از زورگویی متنفر ھستند و نعمت بزرگ آزادی را با دل و جان می پذیرند، مگر اینکہ آن انسان از نظر روحی سالم نباشد، مانند جنابعالی و دار دستہ شما ـ آقای احمدی نژاد، راستی چرا تا این حد خود فریبی میکنید!؟ اولا طبق کتاب توضیح المثائل خمینی، نماز فرد شیعہ پشت امام سنی روا نیست ـ مذھب شیعہ بہ این صحبتھا اعتقادی ندارد ـ تازہ اگر شما از کذب و تظاھر پاک بودید و اسم امامی را کہ پشت سر او قرار بود نماز بخوانید، می پرسیدید، احتمالا عمر، ابوبکر و عثمان از آب در می آمد ـ چون خیلی از مسلمانان آفریقای کہ سنی مذھب ھستند، نام خلفاراشدین را برای خود انتخاب کردہ اند ـ آن وقت شما چطور می توانستید پشت سر عمر و ابوبکر نماز بخوانید؟ شخصی کہ شیعہ ھا و بہ خصوص شما فارسھا او را سخت ترین دشمن خود می نامید، جشن عمر کشون دارید، و صدھا توھین دیگر را بہ خلفاء راشدین می کنید ـ در ضمن ھر شخصی اگر با چشم باز بہ چھرہ مضحک، و اخم و تخم وزیر خارجہ شما نگاہ کند، آن وقت بہ درستی متوجہ میشود کہ این شخص از روی اجبار و فریب دادن افکار عمومی پشت امام سنی ایستادہ ـ اصلا تنفر تمام وجود این شخص را فراگرفتہ است، و ھر آن ممکن است این شخص یواشکی از صف نماز فرار کند ـ چرا و تا کی بہ انسانھا دروغ می گویید؟ بندہ دہ ھا جوان بلوچ را سراغ دارم کہ زمان خدمت سربازی مسئولین عقیدتی بہ انھا گفتہ اند کہ بیاید مسلمان شوید، یعنی شیعہ شوید! انگار سنی ھا مسلمان نیست اند! نہ تنھا بہ اھل تسنن بلکہ بہ ھیچ کدام از مذاھب اقلیتھا مانند بھایی، مسیحی، سنی، یھودی ارزش و احترام قائل نیستید ـ
حالا سئوال اینجاست کہ، آیا ھرگز در ایران پیش آمدہ کہ یک فرد شیعہ آن ھم از سران حکومت پشت امام سنی نماز بخواند؟خیر! و یا اگر فرقی بین سنی و شیعہ نیست، چرا مسجد شیعہ و سنی وجود دارد؟ و اگر فرقی وجود دارد، پس چرا اھل تسنن ایران در شھرھای شیعہ نشین اجازہ ساختن مسجد را ندارند؟ و اگر بندہ اشتباہ میکنم ، چرا سربازان لات و گمنام شما روحانیون سنی مذھب را ترور می کنند؟ مگر ھمین چند روز پیش نبود کہ جلوی روحانیون سنی مذھب بلوچ را کہ از زاھدان برای دیدن دوستان خود عازم استان خراسان بودہ اند را گرفتہ و بعد از چند ساعت بازداشت بہ زاھدان برگرداندہ شدہ اند و در ضمن بہ آنھا گفتہ شدہ کہ حق ندارید بجز از بلوچستان در استان دیگری فعالیت بکنید؟ آیا اینھا شھروندان ایرانی و مسلمان نبودہ اند؟ یا شاید برای ورود مناطق شیعہ نشین، سنی ھا گذرنامہ لازم دارند؟ تازہ تا جایی کہ ما می دانیم، روحانیون سنی بلوچ بیشتر بہ شما وفادار ھستند تا ملت خودشان ـ آقای احمدی نژاد، اگر راست می گوئيد و یک ذرہ بہ حقوق دیگراندیشان و حقوق بشر اعتقاد دارید، پس این ھمہ ترور و اعدام برای چہ؟ این ھمہ زندانی چرا؟ چرا جوانان بلوچ و سایر ملل ساکن ایران، صرفا بہ خاطراعتقادات مذھبی و گفتن ھمین یک جملہ کہ شما در آن مسجد گفتہ اید، در زندان و یا گروہ گروہ اعدام می شوند؟ در حقیقت شماھا یک مشت ّچپاولگر، دروغو و آدم کش بیش نیستید ـ اگر انسان بودید تا حالا کہ از سرنوشت صدام حسین دیکتاتور عبرت می گرفتید، ولی بویی از انسانیت نبردہ اید، چون زورگویی و خودخواھی با خون شما یکی شدہ است ـ اما مطمعن باشید دیر یا زود، شما ھم دچار سرنوشت صدام خواھید شد ـ صدام کسی بود کہ در ظرف چند دقیقہ پنج ھزار کرد و صدھا عرب شیعہ را بہ قتل رساند ـ و نہ تنھا بہ کرد و شیعہ رحم نکرد، بلکہ نزدیک ترین افراد خود را ھم از سر راہ خود برداشت ـ ولی باز ھم نتوانست حقیقت را پنھان کند ـ سرانجام زندگی روباھی نصیب اش گردید و باعث متلاشی شدن زندگی و خانوادہ خود شد ـ
بعد از اینکہ دستگير شدہ، بارھا بہ آمریکائی ھا و دولت عراق پیشنھاد شدہ کہ صدام را مانند یک میمون داخل قفس در مکانی بگذارید تا مردم بلیط بخرند و برای تماشای او بیایند و سپس این پول را بدھند بہ کسانی کہ عزیزانشان را توسط این جلاد از دست دادہ اند ـ ترسی کہ او را بہ چنین سرنوشتی دچار کرد، ھمان چیزی بود کہ وجود شما را فراگرفتہ است، تازہ در ایران پیچیدہ تر و برای شما تمامیت خواھان بزدل خطرناک تر و ممکن است دوچار سرنوشت یوگسلاوئی بشوید و من بہ عنوان یک بلوچ آن روز را لحظہ شماری میکنم کہ نوبت شما جلادان برسد و تو را بعنوان میمون در قفس زنجیر کنیم ببریم چابھار برای نمایش بگذارم ـولی انگار کہ عبرتی در کار نیست، اھرمھای پستی مانند خودخواھی و قدرت، نیروی درک واقعیتھا را از شما سلب کردہ اند، و خیلی سادہ خواستہ و مشکلات ملل ساکن ایران را نادیدہ و راہ حل را شیعہ و فارس نبودن آنھا می دانید، و برای تبلیغ و ترویج و انتقال این افکار شوم کہ ھرگز برآوردہ نمی شود، از گرسنگی سیاھان آفریقا، سومالی، سودان و از مشکلات مردم فلسطین سوء استفادہ کردہ، ملیونھا دلار کہ حق مردم ایران و آن افراد است کہ برای تغذیہ کودکان، کلیہ و یا خود فروشی می کنند، در آن کشورھا خرج می کنید و اگر یک بلوچ گفت گرسنہ ام، جوب او را با آتش گلولہ میدھید ـ آقای احمدی نژاد، در پایان بگویم، ھمانطور کہ شما آمریکایی ھا را یک ملت زورگو میدانید، ملتھای ساکن ایران ھم شما را یک ملت غاصب و زورگو می دانند و آرزو می کنند کہ ھرچہ زودتر از شرّ شما خلاص شوند، و چون متکی بہ حقیقت ھستند، اطمینان کامل دارند کہ آزادی از آن آنھا میشود و طبق گفتہ خود شما این عمر پایانی ملتھای زورگو است و این برمیگردد بہ خود شما، دیر یا زود بہ زبالہ دان تاریخ انداختہ خواھید شد ـ بہ امید پیروزیمھران بلوچ

عمر پایانی ملتھای زورگو


عمر پایانی ملتھای زورگو
مھران بلوچبعد از پایان بازی فوتبال آلمان و آرژانتین، کامپیوترم را روشن کردم کہ از انترنت کہ تنھا رسانہ خبری ملتھای فقیری مانند ما بلوچھا است، خبری بخوانم ـخلاصہ گذرم بہ یکی از سایت ھای وابستہ بہ رژیم افتاد کہ در صفحہ اول این سایت مقالہ ای تحت عنوان، (دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ و دوران ملتھا آغاز شدہ است) ھمراہ با تصویری از احمدی نژاد بہ اصطلاح رئیس جمھور ایران و ھئیت ھمراہ او در شھر بانجول پشت امام اھل سنت البتہ با دست باز در حال نماز خواندن بودند، چاپ بود ـفکر کردم عنوان مقالہ ھمان چیزی را میگوید کہ من بعنوان یک بلوچ آرزوی آن را می کنم و حرف دل تمام ملتھای ساکن ایران و انسانھای آزادیخواہ را می زند! بلہ دوستان! گاھی پیش می آید، خواستہ یا نخواستہ آدم از سوی دشمن خود ھم، حداقل برای یک لحظہ ھم کہ شدہ خوشحال میشود! ولی یادتان باشد کہ بندہ فقط از عنوان مقالہ صحبت می کنم، ممکن است متن آن خیلی خطرناک باشد، بقدر حکم اعدام یکی از عزیزان یا ھر انسان دیگری کہ میخواھند فراد صبح او را بہ جرثقیل آویزان کنند!بھرحال دوبارہ در خود فرو رفتم و ابتدا بہ حقیقت این جملہ فکر کردم و در دل خود گفتم: شعار من بلوچ، کرد، عرب، ترک آذربایجانی و ترکمن ھم عین ھمین جملہ است! پس چرا ما با گفتن این جملہ اعدام یا سالھا روانہ زندان میشویم ـ اگر این صحبت غلط است، پس الان باید احمدی نژاد پایہ دار اعدام می بود!!!
حالا اجازہ بدھید تا از خود ایشان بپرسیم، چون بعید بنظر میرسد، و دور از انتظار است، شخصی مانند احمدی نژاد بہ اینگونہ صحبتھا و نماز خواندن در صف اھل تسنن باور داشتہ باشد ـ بنابراین کاسہ ای زیر نیم کاسہ وجود دارد ـ اما دوستان عزیز روی سخنم با شماست، با شما کہ درد تبیعض و تحقیر را می دانید ـ با شما ھمدردان خودم چون می دانم او ھرگز نوشتہ مرا نمیخواند ـ جناب احمدی نژاد! ھمہ ما با این یک جملہ کہ شما در جمع آفریقایی ھا گفتہ اید، دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ و دوران ملتھا آغاز شدہ است، موافق ھستیم ـ این شعار روزانہ ملت بلوچ، کرد، عرب، ترک و ترکمن است ـ اصلا شکی در این نیست کہ دوران زورگویی قدرتھا بہ پایان رسیدہ، و ھر انسانی حتی ھمہ جاندارن از زورگویی متنفر ھستند و نعمت بزرگ آزادی را با دل و جان می پذیرند، مگر اینکہ آن انسان از نظر روحی سالم نباشد، مانند جنابعالی و دار دستہ شما ـ آقای احمدی نژاد، راستی چرا تا این حد خود فریبی میکنید!؟ اولا طبق کتاب توضیح المثائل خمینی، نماز فرد شیعہ پشت امام سنی روا نیست ـ مذھب شیعہ بہ این صحبتھا اعتقادی ندارد ـ تازہ اگر شما از کذب و تظاھر پاک بودید و اسم امامی را کہ پشت سر او قرار بود نماز بخوانید، می پرسیدید، احتمالا عمر، ابوبکر و عثمان از آب در می آمد ـ چون خیلی از مسلمانان آفریقای کہ سنی مذھب ھستند، نام خلفاراشدین را برای خود انتخاب کردہ اند ـ آن وقت شما چطور می توانستید پشت سر عمر و ابوبکر نماز بخوانید؟ شخصی کہ شیعہ ھا و بہ خصوص شما فارسھا او را سخت ترین دشمن خود می نامید، جشن عمر کشون دارید، و صدھا توھین دیگر را بہ خلفاء راشدین می کنید ـ در ضمن ھر شخصی اگر با چشم باز بہ چھرہ مضحک، و اخم و تخم وزیر خارجہ شما نگاہ کند، آن وقت بہ درستی متوجہ میشود کہ این شخص از روی اجبار و فریب دادن افکار عمومی پشت امام سنی ایستادہ ـ اصلا تنفر تمام وجود این شخص را فراگرفتہ است، و ھر آن ممکن است این شخص یواشکی از صف نماز فرار کند ـ چرا و تا کی بہ انسانھا دروغ می گویید؟ بندہ دہ ھا جوان بلوچ را سراغ دارم کہ زمان خدمت سربازی مسئولین عقیدتی بہ انھا گفتہ اند کہ بیاید مسلمان شوید، یعنی شیعہ شوید! انگار سنی ھا مسلمان نیست اند! نہ تنھا بہ اھل تسنن بلکہ بہ ھیچ کدام از مذاھب اقلیتھا مانند بھایی، مسیحی، سنی، یھودی ارزش و احترام قائل نیستید ـ
حالا سئوال اینجاست کہ، آیا ھرگز در ایران پیش آمدہ کہ یک فرد شیعہ آن ھم از سران حکومت پشت امام سنی نماز بخواند؟خیر! و یا اگر فرقی بین سنی و شیعہ نیست، چرا مسجد شیعہ و سنی وجود دارد؟ و اگر فرقی وجود دارد، پس چرا اھل تسنن ایران در شھرھای شیعہ نشین اجازہ ساختن مسجد را ندارند؟ و اگر بندہ اشتباہ میکنم ، چرا سربازان لات و گمنام شما روحانیون سنی مذھب را ترور می کنند؟ مگر ھمین چند روز پیش نبود کہ جلوی روحانیون سنی مذھب بلوچ را کہ از زاھدان برای دیدن دوستان خود عازم استان خراسان بودہ اند را گرفتہ و بعد از چند ساعت بازداشت بہ زاھدان برگرداندہ شدہ اند و در ضمن بہ آنھا گفتہ شدہ کہ حق ندارید بجز از بلوچستان در استان دیگری فعالیت بکنید؟ آیا اینھا شھروندان ایرانی و مسلمان نبودہ اند؟ یا شاید برای ورود مناطق شیعہ نشین، سنی ھا گذرنامہ لازم دارند؟ تازہ تا جایی کہ ما می دانیم، روحانیون سنی بلوچ بیشتر بہ شما وفادار ھستند تا ملت خودشان ـ آقای احمدی نژاد، اگر راست می گوئيد و یک ذرہ بہ حقوق دیگراندیشان و حقوق بشر اعتقاد دارید، پس این ھمہ ترور و اعدام برای چہ؟ این ھمہ زندانی چرا؟ چرا جوانان بلوچ و سایر ملل ساکن ایران، صرفا بہ خاطراعتقادات مذھبی و گفتن ھمین یک جملہ کہ شما در آن مسجد گفتہ اید، در زندان و یا گروہ گروہ اعدام می شوند؟ در حقیقت شماھا یک مشت ّچپاولگر، دروغو و آدم کش بیش نیستید ـ اگر انسان بودید تا حالا کہ از سرنوشت صدام حسین دیکتاتور عبرت می گرفتید، ولی بویی از انسانیت نبردہ اید، چون زورگویی و خودخواھی با خون شما یکی شدہ است ـ اما مطمعن باشید دیر یا زود، شما ھم دچار سرنوشت صدام خواھید شد ـ صدام کسی بود کہ در ظرف چند دقیقہ پنج ھزار کرد و صدھا عرب شیعہ را بہ قتل رساند ـ و نہ تنھا بہ کرد و شیعہ رحم نکرد، بلکہ نزدیک ترین افراد خود را ھم از سر راہ خود برداشت ـ ولی باز ھم نتوانست حقیقت را پنھان کند ـ سرانجام زندگی روباھی نصیب اش گردید و باعث متلاشی شدن زندگی و خانوادہ خود شد ـ
بعد از اینکہ دستگير شدہ، بارھا بہ آمریکائی ھا و دولت عراق پیشنھاد شدہ کہ صدام را مانند یک میمون داخل قفس در مکانی بگذارید تا مردم بلیط بخرند و برای تماشای او بیایند و سپس این پول را بدھند بہ کسانی کہ عزیزانشان را توسط این جلاد از دست دادہ اند ـ ترسی کہ او را بہ چنین سرنوشتی دچار کرد، ھمان چیزی بود کہ وجود شما را فراگرفتہ است، تازہ در ایران پیچیدہ تر و برای شما تمامیت خواھان بزدل خطرناک تر و ممکن است دوچار سرنوشت یوگسلاوئی بشوید و من بہ عنوان یک بلوچ آن روز را لحظہ شماری میکنم کہ نوبت شما جلادان برسد و تو را بعنوان میمون در قفس زنجیر کنیم ببریم چابھار برای نمایش بگذارم ـولی انگار کہ عبرتی در کار نیست، اھرمھای پستی مانند خودخواھی و قدرت، نیروی درک واقعیتھا را از شما سلب کردہ اند، و خیلی سادہ خواستہ و مشکلات ملل ساکن ایران را نادیدہ و راہ حل را شیعہ و فارس نبودن آنھا می دانید، و برای تبلیغ و ترویج و انتقال این افکار شوم کہ ھرگز برآوردہ نمی شود، از گرسنگی سیاھان آفریقا، سومالی، سودان و از مشکلات مردم فلسطین سوء استفادہ کردہ، ملیونھا دلار کہ حق مردم ایران و آن افراد است کہ برای تغذیہ کودکان، کلیہ و یا خود فروشی می کنند، در آن کشورھا خرج می کنید و اگر یک بلوچ گفت گرسنہ ام، جوب او را با آتش گلولہ میدھید ـ آقای احمدی نژاد، در پایان بگویم، ھمانطور کہ شما آمریکایی ھا را یک ملت زورگو میدانید، ملتھای ساکن ایران ھم شما را یک ملت غاصب و زورگو می دانند و آرزو می کنند کہ ھرچہ زودتر از شرّ شما خلاص شوند، و چون متکی بہ حقیقت ھستند، اطمینان کامل دارند کہ آزادی از آن آنھا میشود و طبق گفتہ خود شما این عمر پایانی ملتھای زورگو است و این برمیگردد بہ خود شما، دیر یا زود بہ زبالہ دان تاریخ انداختہ خواھید شد ـ بہ امید پیروزیمھران بلوچ

متلاشي شدن يك شبكه اطلاعتي متعلق به وزارت كشور توسط سازمان جندالله ايرن

این بیانیه از طریق ایمیل به سايت حزب مردم بلوچستان رسیده است:
بدين وسيله سازمان جندالله ايران به استحضار عموم مردم ايران مي رساند كه در چند روز اخير يكي از مزدوران رژيم منفور ايران به نام ناصر نارويي فرزند خدابخش نارويي كه توانسته بود در شاخه نظامي سازمان نفوذ نمايد بفضل خدواند توسط برادران شبكه اطلاعاتي سازمان جندالله نامبرده شناسايي شده و پس از دستگيري فورا به جنايات شوم و رذيلانه خود با رژيم اعتراف نموده كه ان شاالله فيلم و گزارش اعترافات اين ملعون و خائن به مردم ملت و دين در شبكه هاي بين المللي پخش خواهد شد.
اين ملعون در اعترافات و محاكماتش كه هنوز درجريان است نام شبكه اي از خائنين و مزدوران رژيم را كه بر ضد مردم فعاليت مي كنند را فاش نمود. و اين چنايتكار به زودي پس از تكميل محاكمه كه در دادگاه صحرايي عدالت سازمان كاملا جناياتش آشكار گشته توسط شاخه نظامي سازمان اعدام خواهد شد.
و در اينجا به رژيم و مزدوران رذيلش بار ديگر هشدار مي دهيم كه اينگونه عملكردهايشان جز زيوني و تسريع در سرنگوني و مجازاتشان نخواهد داشت. و هر شخصي كه با رژيم همكاري كند خائن به دين عقيده و مردم محسوب گشته و طبق قراردادي كه مردم غيور بلوچ با يكديگر دارند مخبرين و خائنين به هيچ قوم طايفه و نژادي تعلق ندارند و از نظرهر انسان شرافتمندي جنايتكار شناخته مي شوند و بايد به سزاي اعمال ننگين و پستشان برسند.
و در آخر از مردم مي خواهيم كه به اعترافات اين جنايتكار گوش دهند و سپس خود قضاوت كنند كه اشرار و تروريست كيست ؟
سازمان جندالله ايران

درگيري بين افراد مسلح بلوچ و نيروي انتظامي

درگيري بين افراد مسلح يلوچ و نيروي انتظامي در جاده خاش _ سراوان به گزارش رسيده از سراوان طي درگيري اي كه روز يكشنبه مورخ 11/4/1385بين نيروهاي انتظامي و افراد مسلح در جاده خاش _ سراوان به وقوع پيوست 9 نفر از نيروهاي انتظامي كشته شدند.

كشته و زخمي شدن يازده نفر از نيروهاي مرصاد



كشته و زخمي شدن يازده نفر از نيروهاي مرصاد
كشته و زخمي شدن يازده نفر از نيروهاي مرصاد بر اثر سانحه رانندگي به گزارش رسيده از ايرانشهر روز يكشنبه مورخ 11/4/1385ساعت 12بعدازظهردر حاليكه يازده نفر از نيروهاي گشت مرصادبا خودروي لند كروز از شهرستان ايرانشهر جهت عمليات نظامي در مسير جاده بمپور به مقصد روستاي شمس اباد در حال حركت بودند خودروي حامل نيروها بر اثر سرعت بيش از حد مجاز از مسير منحرف شده و خودرو واژگون ميشود و در نتيجه سه نفر كشته و هشت نفر ديگر بشدت زخمي ميشوند, كه حال دو نفر از زخميها كه دچار ضربه مغزي شديد شده اندو خيم اعلام شده است و يكي از زخميها به بيمارستان زاهدان اعزام و ديگر مجروحين در بيمارستان ايرانشهر بستري ميباشند.مرکز اطلاع رسانیحزب مردم بلوچستان

اطلاعیه سازمان مبارزین حزب الفرقان اهلسنت ایران



1385/04/12
اطلاعیه سازمان مبارزین حزب الفرقان اهلسنت ایران
این اطلاعیه از طریق ایمیل به سايت حزب مردم بلوچستان رسیده است:
بسمه تعالی
سازمان مبارزین حزب الفرقان اهلسنت ایران بدینوسیله به اطلاع ملت ایران خصوصا ملت اهلسنت در بلوچستان می رساند که الحمدالله شاخه نظامی مبارزین سازمان حزب الفرقان اهلسنت ایران موفق شدن در یک عملیات در منطقه پیرسوران در صد کیلومتری زاهدان یک خودروی نفربر همراه با مهمات که متعلق به نیروهای مسلح ولایت فقیه ایران بود را منهدم کنند.
در این عملیات بیش از 10 نفر کشته شده و چندین نفر زخمی شدند که حال 5 نفرشان وخیم است.لازم به یادآوری است که منطقه مذکور حدود دو ماه قبل توسط نیروهای مسلح ایران بمباران شده و از طرف دولت ایران این منطقه نظامی اعلام شده و دولت در این منطقه در حال ساختن پایگاههای نظامی است تا بصورت دلخواه بتواند مردم را سرکوب کند.
سازمان مبارزین حزب الفرقان اهلسنت ایران مسئولیت این عملیات را بر عهده میگیرد و به مبارزه خودش با نظام ولایت فقیه ادامه خواهد داد و به اطلاع مردم ایران می رساند که مبارزه ما فقط با نظام حاکم بر ایران است که در این نظام حقوق ملت اهلسنت و اقلیت های دیگر پایمال شده است.قانون و طرز رفتار دولت با عقاید و فرهنگ عموم ملت اهلسنت اهم از بلوچ،کرد،ترکمن و غیره... ناسازگار است.مبارزه ما برای تحمیل عقاید و فرقه گرایی نیست بلکه جهت بدست آوردن حقوق پایمال شده این ملت است که به زور اسلحه،تهدید،کشتار،قتل و سرکوبگری از ما گرفته شده از ملت ایران چه شیعه و چه سنی میخواهیم که گول حرفهای دولتمردان ایران را نخورند و فرق مبارزه با جنایات را درک کنند.از نظر ما جنایات محکوم است چه جنایتکار شیعه باشد و چه سنی،فارس باشد یا بلوچ و یا حکومت ایران باشد.بعد از سانحه دارزین حکومت ایران سعی داشت که بوسیله این جنایتها بدبینی شیعه و سنی را نسبت به هم براه بیندازد.
ودر این راستا کوچکترین دریغی نکردند که حتی بوسیله بسیجیهای خودش بنام ببرهای سیستان نیز چندین بلوچ را کشته و از بین بردند.از مردم ایران می خواهیم که احساسات خودشان را کنترول کرده و تمامی خشم شان را متوجه نظام ولایت فقیه ایران بکنند.همچنین به جنایتکارانی چون گروه ببرهای سیستان و دیگر بسیجیان و حزب الهی ها که با نامهای مختلف دست به کشتار و قتل وغارت مردم بی گناه ایران می زنند هشدار می دهیم چنانچه این روند ادامه یابد ما نیز عملیاتهای خودمان را در تمامی مناطق نظامی ایران در سرتاسر کشور شدت می بخشیم و تا ریشه کن کردن این جنایتکاران از پای نخواهیم ایستاد.سازمان مبارزین حزب الفرقان اهلسنت ایران1385/04/12

به هلاكت رسيدن يك مامورحکومتی و زخمي شدن يكنفر ديگر توسط مردان مسلح بلوچ در ایرانشهر

به گزارش رسيده از ايرانشهر ديروز جمعه مورخ 9/4/1385
خودروي گشت نيروهاي انتظامي ايرانشهر در حین گشتزني در شهر به دو نفر موتورسوار که در خيابان خانه گستر درحال حركت بودنده اند مشكوك میشود و فورا دست به تعقيب انها میزند.گویا این دو موتور سوار مسلح به سلاح گرم بوده اند. مامورین فقط تا جاده كمربندی موفق به تعقيب آنها میشوند.
موتورسواران مسلح با مهارت تمام در آنجا از موتور پياده و ناپدید میگردند و فورا شروع به گلوله باران کردن خودروي مامورين حکومتی میشوند. در نتيجه يكنفر از مامورين به هلاكت ميرسد و يك نفر ديگر بشدت زخمي و به دليل وخامت حالش به زاهدان اعزام مي گردد. اما آن دو مرد مسلح بلوچ بدون اينكه كوچكترين آسيب يا شليك گلوله اي از سوي مامورين گشتي متوجه شان شود صحنه را ترك ميكنند.خبر: رادیو بلوچی اف امhttp://www.radiobalochi.org